برنامه ریزی درسی:
برنامه ریزی درسی شامل سازماندهی یک سلسله فعالیت های یاددهی - یادگیری به منظور ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار یادگیرنده و ارزشیابی میزان تحقق این تغییرات است .
در واقع برنامه ریزی درسی به هشت سوال زیر باید پاسخ دهد :
1- چرا آموزش دهیم ؟ 2- چه کسی آموزش دهد ؟ 3- چه کسی را آموزش دهیم ؟ 4- چه چیزی را آموزش دهیم ؟5- چگونه آموزش دهیم ؟ 6- چه موقع آموزش دهیم ؟ 7- کجا آموزش دهیم ؟ 8- چگونه آموزش را ارزشیابی کنیم ؟
مراحل برنامه ریزی درسی:
برای برنامه ریزی درسی مراحل مختلفی ذکر شده است که ذیلاً به دو مورد از آنها اشاره می شود :
دکتر قورچیان مراحل زیر را برای برنامه ریزی درسی معرفی نموده است :
1- تعیین جهت دهی ارزشی ، اهداف و آماده سازی رئوس برنامه . 2- تعیین استانداردهای آموزش . 3- انتخاب و سازماندهی محتوا . 4- طرح ریزی عناصر برنامه ریزی .5- برنامه ریزی عناصر برنامه درسی . 6- اعتبار بخشی به ماده درسی 7- اجرای برنامه درسی . 8- ارزشیابی برنامه درسی 9- بازنگری و بازتاب .
لوی نیز مراحل برنامه ریزی درسی را شامل سه مرحله که هر کدام از چند فعالیت تشکیل شده می داند :
1. آماده سازی رئوس مطالب :
1- مشخص کردن هدفهای برنامه درسی 2- انتخاب محتوای برنامه درسی. 3- انتخاب راهبردهای یاددهی - یادگیری.
2. تهیه و تدوین مواد و وسایل آموزشی :
1- تهیه مواد درسی . 2- سازماندهی مواد درسی بر حسب دروس مختلف . 3- آزمایش مواد درسی جدید . 4- تغییر و اصلاح برنامه بر مبنای نتایج آزمایش .
3. اجرای برنامه :
1- توزیع برنامه . 2- برقراری نظام اجرایی . 3- کارآموزی مدرسان. 4- تطبیق با نظام امتحانات کشوری . 5- هماهنگی با مسئولان اجرایی . 6- بازنگری .
اما کتا تایلر وخلاصه فصلهای آن
فصل 1
مدارس باید در صدد تحقق چه مقاصد تربیتی باشد ؟
بسیاری از معلمان خوبی که از روشهای مناسب در امر تدریس بهره می گیرند تصور روشنی از هدفهای آموزش و پرورش ندارند . با این وجود برای اصلاح و بهبود مستمر و طرح ریزی برنامه های آموزشی خوب مشخص کردن هدفهای آموزش و پرورش بسیار ضرورت دارد چرا که این آرمانها و هدفهای آموزش و پرورش معیارهای مناسبی برای انتخاب دروس ، محتوای آنها تنظیم روشهای آموزش و تهیه آزمون و وسایل ارزشیابی می باشند . آرمانها و اهداف آموزش و پرورش موضوعاتی ساده نیستند که بتوان به کمک افراد محدود آن را تعیین کرد چرا که موضوعاتی انتخابی هستند که باید مورد ارزش داوری مسئولان آموزش و پرورش قرار گیرند برای تعیین این اهداف نیاز به منابعی است که هر یک از گروههای صاحب نظر به قرار زیر آنرا ارائه داده اند :
1- طرفداران آموزش و پرورش پیشرفته کودک را اصیل میدانند .
2- ماهیت گرایان میراث فرهنگی را اساس تعیین هدف میدانند .
3- جامعه شناسان مسائل و مشکلات جامعه را منبع اصلی می دانند .
4- فیلسوفان تربیتی، مدرسه و فلسفه آموزش و پرورش را منبع اصلی می دانند .
البته هر کدام از منابع فوق به تنهایی نمی توانند منبع تعیین هدف باشند زیرا که هر کدام اطلاعات خاصی را ارائه می نمایند . با این حال هدفهای عمومی آموزش و پرورش با توجه به 3 منبع و عامل مهم که برنامه ریزان آنها را مشخص می کنند تعیین می شوند این منابع عبارتند از : 1- یادگیرندگان 2- محیط بیرون از مدرسه و جامعه 3- رشته درسی یا علمی یا همان مواد و موضوعات آموزشی
برنامه ریزان برای بیان دقیق هدفهای تربیتی و تبدیل هدفها به هدفهای آموزشی از 2 منبع و مأخذ عمده استفاده می کنند . که هر کدام به منزله صافی و غربالی است که هدفهای پیشنهاد شده باید از آن بگذرد این دو منبع عبارتند از :
1- فلسفه آموزش و پرورش و فلسفه اجتماعی هر کشور 2- روانشناسی تربیتی و یادگیری
اولی برای تشخیص و کنار گذاشتن هدفهای غیر مهم و متناقض بکار می رود تا بتوان هدفهای مهم و همگن و سازگار را از بین هدفهای بدست آمده و هدفهای پیشنهاد شده انتخاب کرد به عبارت دیگر فلسفه آموزش و پرورش از یک طرف میکوشد ماهیت زندگی خوب و جامعه خوب ( ارزشهای مادی و کامیابی ) را تعریف کند از طرف دیگر سعی دارد رئوس ارزشهای مهم غیر مادی و معنوی مؤثر بر زندگی را ترسیم کند .
همچنین یکی از مهمترین فلسفه های آموزش و پرورش برای صافی هدفها اصول دموکراسی است که در آن به راه و رسم زندگی خوب در خانه ، مدرسه ، در امور اقتصادی و در همه جنبه های زندگی اشاره می کند در این صورت است که انتخاب آن عده از هدفهای آموزش و پرورش اولویت پیدا می کند که برای توسعه ارزشها ، نگرشها ، معرفت ، و توانایی های دموکراتیک نه تنها برا دموکراسی سیاسی بلکه برای دموکراسی در همه جنبه های زندگی مهم تشخیص داده شده اند .
روانشناسی یادگیری معیار و ملاکی است برای انتخاب هدفهای پیشنهاد شده ، هدفهای آموزش و پرورش غایات آموزش و پرورش و نتایجی هستند که از طریق یادگیری می توان به آنها رسید و تا زمانیکه این غایات با شرایط ذاتی امر یادگیری هماهنگ و همنوا باشند این غایات به عنوان هدفهای کلی آموزش و پرورش ارزشمند هستند در غیر اینصورت هدفهای آموزش و پرورش بی ارزش خواهند بود . برای بیان دقیق هدفهای تربیتی ، برنامه ریزان باید اطلاعات دقیقی از نیازها و علایق و رغبت های شاگردان بدست آورند . و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند نیز نیازها را در همه زمینه های اجتماعی ، تربیتی ، حرفه ای ، بدنی و روانی تفریحی مورد بررسی قرار دهند . برای تعیین نیازها و علاقه های کودکان می توان از روشهایی مانند مشاهدات معلمان ، مصاحبه و گفتگو با شاگردان و والدین ، و پرسشنامه و تست ها و سایر وسایل به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز و لازم دست یافت .
با این اوصاف مقصد اصلی آموزش و پرورش آن نیست که معلم باید یک سلسله فعالیتهایی انجام دهد بلکه آن است که تغییرات مهم در الگوی رفتارهای دانش آموزان ایجاد شود در این صورت است که معلم می تواند انواع فعالیت های رسیدن به هدفها ، یعنی کوشش برای ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار دانش آموزان را استنباط کند .
در واقع غرض اصلی از بیان هدفها عبارت است از : تعیین انواع تغییرات در رفتار دانش آموزان که باید بر اساس آنها فعالیت های تدریس به صورت مناسب برای رسیدن به هدفها ، یعنی ایجاد تغییرات در رفتار و دانش آموزان طرح ریزی و تنظیم شوند و به مرحله اجرا در آیند .
فصل 2
چگونه باید تجارب ( فعالیتهای ) یادگیری مناسب برای رسیدن به هدفهای تربیتی انتخاب شوند ؟
هدفهای آموزش و پرورش از طریق تجارب یادگیری محقق می شود منظور از تجربه کنش متقابل بین یادگیرنده و شرایط خارجی موجود در محیط است که با یادگیرنده به آن واکنش نشان میدهد .
در انتخاب تجارب یادگیری 2 مسئله اصلی وجود دارد که عبارتند از :
الف ) تعیین نوع تجاربی که بتواند ما را به هدفهای تربیتی برساند .
ب ) چگونگی ایجاد شرایط و تعیین موقعیت هایی که موجب بر انگیختن نوع فعالیتها و تجارب یادگیری مورد نظر در دانش آموزان باشند .
در انتخاب تجارب و فعالیتهای یادگیری بدون توجه به نوع هدف بعضی اصول کلی نیز وجود دارند که عبارتند از :
1- برای رسیدن به هدف معین دانش آموزان باید دارای فعالیتها و تجاربی باشند که به او فرصت تمرین و انجام دان نوع رفتار مورد نظر هدف را بدهد .
2- تجارب و فعالیت های یادگیری برای یادگیرنده رضایت بخش و موافق میل او باشد .
3- تجارب و فعالیتهای یادگیری باید با رشد و معلومات ، استعداد و توانایی کنونی دانش آموزان متناسب باشد .
4- برای رسیدن به یک هدف آموزش و پرورش می توان از تجارب و فعالیتهای گوناگونی استفاده کرد .
5- یک تجربه یادگیری معین نتایج متعددی دارند .
معلمان در مورد تجربیات آموختنی به امور زیر توجه کافی مبذول دارند :
1- ایجاد مهارت تفکر 2– کمک در کسب اطلاعات
3- کمک به ایجاد نگرشهای اجتماعی 4- کمک به ایجاد رغبت ها و علایق
1- منظور از ایجاد مهارت تفکر ، یعنی آموزش فکر کردن شامل دادن تمرین در بکار بردن مفاهیم اساسی و طرح های مربوط به پدیده هایی است که باید در باره آنها تفکر انجام گیرد و در ذهن دانش آموز مکانیسم لازم برای تجزیه و تحلیل مسئله ای که با آن مواجه می شود به وجود آورد .
2- منظور از کمک در کسب اطلاعات ، یعنی این نوع تجربه یادگیری شامل هدفهایی از قبیل توسعه درک و شناختن امور خاص ، توسعه معلومات درباره امور مختلف و مانند آنها می شود . برای این امر می توان از شیوه حل مسئله و به خاطر سپردن مطالب ارزشمند و فراهم آوردن موقعیتی که شدت و تنوع اثر اطلاعات آموخته شده را افزایش دهد استفاده کرد و از نظرات افراد مطلع مشورت گرفت .
3- برای توسعه نگرشها در مردم 4 روش عمده به قرار زیر است : الف ) جناب و همانند سازی با آنچه در محیط است . ب ) کسب نگرشها از اثرات عاطفی انواع خاصی از تجارب
، یعنی تجارب رضایت بخش نگرش مثبتی در افراد ایجاد می کند . ج ) از تجارب تلخ نگرشهای منفی ایجاد می شود . د ) تشکیل و نوع نگرشها از طریق فر آیندهای عقلی .
4- تجارب یادگیری که به منظور پرورش علاقه ها در نظر گرفته می شوند به دانش آموزان باید فرصت دهند نه تنها موضوع ها و زمینه هایی را که در محدوده علاقه ها باید پرورش یابند کشف کنند بلکه از این کشف ،رضایت خاطر بدست آورند .
برای رسیدن به هدف معین ، تجارب و فعالیتهای یادگیری بسیاری وجود دارد فرایند طرح ریزی تجارب یادگیری بیشتر به خلاقیت نیاز دارد به این صورت که معلم با در نظر گرفتن هدفهای مطلوب از تجارب یادگیری گوناگون در ذهن خود به بررسی یک سلسله امکانات ، چیزهایی که باید انجام گیرد را آغاز می کند پس از شکل گیری مطالب در ذهن باید رئوس تجارب یادگیری که نشان دهنده جزئیات فعالیتهای مربوط باشند تهیه شوند . پس تجارب یادگیری پیشنهادی را با هدفهای مرد نظر هم از جنبه های رفتاری و هم از جنبه موضوع و محتوا بررسی می کند تا ببینند :
اولاً : تجارب یادگیری پیشنهاد شده تا چه میزان فرصت بروز نوع رفتار و یا یادگیری موضوع و محتوای مورد نظر هدف را به دانش آموزان می دهد .
ثانیاً : آیا این تجارب یادگیری پیشنهادی را می توان با ملاک مؤثر بودن یا رسیدن به هدفهای تربیتی بررسی کرد .
ثالثاً : تجارب یادگیری پیشنهاد شده را می توان از نظر آمادگی نیز مورد بررسی قرار داد و دید آیا تجارب مستلزم فعالیت هایی است که هنوز دانش آموزان آماده و قادر به انجام آن نیستند .
برای رسیدن به هدفهای مناسب باید به بررسی و مقایسه تجارب یادگیری با معیارها و خصوصیت های مربوط به هر یک از انواع هدفهای تربیتی پرداخت اگر فعالیتهایی که به این صورت پیش بینی میشوند با ملاکهای یاد شده مطابقت کنند باید آنها را به عنوان فعالیتهای مناسب در نظر گرفت و اگر هدفها با ملاکها مطابقت نداشتند یا باید حذف شوند و یا در آن تجدید نظر شود .
این شیوه انتخاب تجارب یادگیری به معلم فرصت میدهد با استفاده از نیروی خلاقه خویش پیشنهاداتی ارائه نماید سپس آنها را با ملاکهای مناسب بسنجد و فرصت هنر نمایی برای طرح ریزی برنامه های دقیق برای تدریس و ارزشیابی را از قبل خواهد داشت
فصل 3
چگونه می توان تجارب و فعالیتهای یادگیری را برای آموزش مؤثر سازمان داد ؟
برای اینکه فعالیتها و تجارب تربیتی اثر متحد و یکپارچه داشته باشند باید آنها را چنان تنظیم کرد که همدیگر را تقویت کنند . بنابر این سازمان دادن تجارب یادگیری مسئله مهمی در تنظیم برنامه درسی است زیرا که روی کارایی آموزش و میزان تغییراتی که از نظر آموزش و پرورش در یادگیرنده باید به وجود آید تاثیر بسیاری دارد .
در تنظیم فعالیتهای یادگیری باید به روابط عمومی واقفی توجه ویژه به عمل آید تا یک برنامه تربیتی موثر به وجود آید .
1- تنظیم عمودی مطالب مورد یادگیری به تقسیم بندی یک موضوع بر حسب فواصل زمانی مربوط است .
2- تنظیم افقی مطالب ، از آنجا که همه دروس به طور همزمان به دانش آموزان عرضه می شود باید بین آنها ارتباط و هماهنگی لازم وجود داشته باشد این ارتباط موجب تقویت جنبه های گوناگون یادگیری می شود و در دانش آموزان (( اندیشه نظام دار )) به وجود می آورد .
با رعایت تنظیم افقی و عمودی ، مسائل درسی در هم تنیدگی لازم را پیدا می کند و ارزش تدریس و آموزش را پیدا می کنند . در صورت تعارض فعالیتها و تجارب با همدیگر ، دانش آموزان تجاربی را کسب می نمایند که هیچگونه رابطه مؤثری با هم ندارند که مورد استفاده روزمره قرار گیرد .
در سازمان دهی مؤثر فعالیتهای یادگیری 3 ملاک و معیار اصلی باید در نظر گرفته شود که عبارتند از :
1- مدامت ، 2- توالی ، 3- وحدت یا یگانگی
1- مداومت یعنی تکرار عمودی عناصر اصلی برنامه درسی
2- توالی بر اهمیت تنظیم هر تجربه بر تجربه قبلی تاکید میشود و فعالیتهای یادگیری هر بار در سطحی بالاتر از سطح قبلی میباشد . ( تنظیم مطالب از آسان به مشکل و از ساده به پیچیده )
3- وحدت و یگانگی یعنی دانش آموز بطور فزاینده ای در بدست آوردن وحدت نظر و رفتار در رابطه با عناصری که با آنها سروکار دارد کمک کند ( ایجاد پیوستگی و ارتباط بین مطالب و با تجارب )
در طرح ریزی برنامه درسی برای هر مدرسه ، یا هر رشته درسی اتخاذ تصمیم درباره انواع عناصری که به طور مؤثری به عنوان رشته های اصلی تنظیم برنامه بکار برده می شوند ضرورت دارد .
در تنظیم برنامه درسی برای هر رشته ، شناخت عناصری که مربوط و مهم برای آن رشته درسی ، همچنین مناسب و مهم برای کل برنامه درسی باشند ضرورت دارد بنابراین وقتی عناصر سازمان دهنده انتخاب شدند باید از آنها برای ایجاد مداومت ، توالی ، و وحدت استفاده کرد . به این معنی که این عناصر باید چنان طرح ریزی شوند که در سراسر طول و عرض برنامه درسی ظاهر شوند .
همچنین لازم است عناصر اصلی که به عنوان تار و پود سازمان دادن این تجارب و فعالیتها بکار می روند مشخص شوند . بعلاوه ضرورت دارد اصول تنظیم برنامه ، که به وسیله آن این رشته ها با همدیگر بافته می شوند تعیین گردند که عبارتند از : الف ) توسعه مفهوم ب ) توسعه مرزهای مفهوم
ج ) رعایت ترتیب زمانی د ) افزایش کاربرد ه ) افزایش تعداد و نوع فعالیتهای مربوط
همین عناصراصلی ساختار برنامه راکه فعالیت های یادگیری باتوجه به آنها ترکیب وتنظیم میشود عبارتند از :
الف ) عناصر ساختاری در سطح بالاتر
ب ) عناصر ساختاری در سطح پایین تر . درس _ عنوان _ واحد
روشهای بسیاری برای تنظیم برنامه ها بکار برده می شود که شامل مراحل زیر می باشند :
1- توافق درباره طرح کلی تنظیم برنامه 2- توافق روی اصول کلی تنظیم 3 - توافق روی پایین ترین سطح
4- تنظیم برنامه های قابل انعطاف یا به اصطلاح واحدهای منبع است .
5- بکار بردن برنامه هایی که معلم و دانش آموزان بطور مشترک برای فعالیتهای خاصی در کلاس معینی تهیه می کنند
فصل 4
چگونه می توان اثر بخشی فعالیت های یادگیری را ارزشیابی کرد ؟
ارزشیابی یکی از مهمترین مراحل تنظیم برنامه های درسی است . هر ارزشیابی درآموزش وپرورش شامل 2 مرحله است : الف ) شروع برنامه ب ) پایان برنامه
الف ) در مرحله مقدماتی ارزشیابی به این جهت صورت میگیرد تا معلوم شود که تجارب و فعالیتهای یادگیری تا چه میزان با هدفهایی که تعیین کرده ایم ارتباط دارد و تا چه میزان با اصول مهم روانشناسی مطابقت دارند( قبل از شروع برنامه) بعلاوه هر مجموعه از تجارب و فعالیتهای یادگیری با معیارهایی سنجیده می شوند که تصور می رود تا حدودی صحیح باشند . زیرا که در این مورد معیار قاطعی وجود ندارد در جریان تدریس تعداد قابل توجهی متغیرهایی وجود دارند که سبب می شوند نتوانیم به طور قاطع بگوییم که تجارب و فعالیت های یادگیری فراهم شده واقعاً آنهایی هستند که درواحد های یادگیری پیش بینی شده اند.
بررسی وسیع تر طرح های تجارب و فعالیت های یادگیری به منظور مشخص کردن نوع بازده آنها ، هدف ارزشیابی است و نشان دهنده ضرورت و اهمیت ارزشیابی بعد از طرح ریزی هر برنامه می باشد .
ارزشیابی فرآیندی است برای تحقق و بررسی این که تا چه میزان تجارب یادگیری ، به آن صورتیکه تنظیم شده و سازمان یافته اند واقعاً نتایج مطلوب و موردنظر را به بار می آورند . و از این رو فرآیند ارزشیابی شامل تشخیص نکات قوت وضعف طرحهاست این امر نه تنها باعث می شود که اعتبار وصحت فرضیه های اساسی که برنا مه های آموزشی بر مبنای آن ها تنظیم شده اند بررسی شوند بلکه سبب می شوند کارایی عوامل معین نیز یعنی معلم و سایر شرایط مورد ارزیابی قرار گیرد .
فرآیند ارزشیابی اساساً فرآیند تعیین میزان تحقق هدفهای آموزش و پرورش به طور واقعی از طریق برنامه های درسی و آموزشی است چون غرض اصلی از تعیین هدفها ، ایجاد تغییرات مطلوب در الگو های رفتاری دانش آموزان است بنابراین ارزشیابی نیز عبارت خواهدبود از فرایند تعیین میزان تغییرات در رفتارهایی که واقعاً صورت گرفته است . مفهوم ارزشیابی دارای دو جنبه مهم است : 1- ارزشیابی باید رفتارهای دانش آموزان را اندازه گیری کند . 2- ارزشیابی در طول زمان و بیش از یک بار اندازه گیری باشد .
ب ) ارزشیابی پایانی برنامه
همچنین انواع ارزشیابی ها در برنامه وجود دارد که انواع آن به قرار ذیل است :
یک نوع ارزشیابی برای بدست آوردن شواهدی از دائمی بودن یا موقتی بودن یادگیری مدتی بعد از ارزشیابی پایانی صورت می گیرد ارزشیابی دیگر ارزشیابی سالیانه یا آخر سال تحصیلی که ملاک ارتقاء به کلاس بالاتر است . همچنین در امر ارزشیابی می توان از روشهای آزمون کتبی ، تست های کتبی ، مشاهده ، مصاحبه و پرسشنامه و نمونه گیری استفاده کرد .
فرایند ارزشیابی با هدفهای برنامه آموزش و پرورش آغاز می شود از آنجا که مقصود تعیین میزان تحقق هدفهای تربیتی است . لازم است رویه هایی برای ارزشیابی تعیین شود که بتواند درباره انواع رفتارهای مورد نظر در هر کدام از هدفهای اصلی تربیتی شواهدی در دسترس قرار دهد . ضمناً تجزیه و تحلیل دو بعدی هدفها از نظر رفتاری و محتوایی به عنوان مجموعه ای از عوامل و مشخصات ارزشیابی بکار برده می شوند .
یکی دیگر از گامهای مهم ارزشیابی ارائه تعریف روشنی از هدفها است تا بتوان نوع رفتاری را که از دانش آموز سر میزند را با میزان تحقق هدفها اندازه گیری کرد .
مرحله بعدی ارزشیابی تعیین موقعیت هایی که به دانش آموز فرصت ابرازرفتار مورد نظر هدفهای آموزش و پرورش را میدهند .
در مرحله سوم وسایل و ابزار ارزشیابی مورد بررسی قرار گیرند تا معلوم شود هر یک از آنها تا چه میزان می توانند در رسیدن به مقصود _ ارزشیابی _ مفید و مؤثر واقع شوند .
طرح ریزی برنامه های درسی جریان مداومی است به این ترتیب که مواد و رویه ها تهیه و تنظیم می گردند به مورد اجرا و آزمون گذاشته می شوند ، نتایج آنها ارزشیابی میگردد و عدم کفایت و نارسایی آنها تعیین و مشخص می شود نظریه های اصلاحی پیشنهاد می شوند طرح ریزی مجدد ، تنظیم مجدد برنامه ، اجرا و ارزشیابی مجدد صورت می گیرد و این دور تسلسل ادامه می یابد و سبب می شود که برنامه درسی و امر تدریس به طور مداوم در طول سالها اصلاح و بهبود یابد .
ارزشیابی یکی از مؤثر ترین وسیله یادگیری است .
ارزشیابی و برنامه درسی باید با یکدیگر تلفیق شوند تا معلمان مجبور نباشد روی پاره ای از هدفهایی که مورد توجه ارزشیابی و مغایر با هدفهای برنامه درسی است تاکید کنند و هدفهای منظور شده در برنامه درسی را فراموش کنند.