فصل سوم از کتاب اصول و مفاهیم برنامه ریزی درسی تالیف دکتر کوروش فتحی واجار گاه انتشارات بال 1388
نظریه در علوم :تعریف فیگل نظریه مجموعه ای از مفروضات است که با استفاده از روشهای منطقی – ریاضی می توان قوانین تجربی را از آن استخراج نمود." این تعریف دارای چهار جنبه اساسی است.
1- بیاناتی که بطور منطقی به یکدیگر مرتبط شده اند.
2- تعمیم موارد ویژه و خاص
3- تبیین
4- وحدت بخشیدن به داده های متجانس و قضایا
تعریف کرلینجر از نظریه : نظریه مجموعه ای از مفاهیم ,تعاریف و قضایایی مرتبط به هم است که با استفاده از تصریح روابط بین متغیرها , نگرشی نظامدار از پدیده ها را ارائه می نماید و هدف از آن این است که تشریح و پیش بینی پدیده ها را امکان پذیر نماید."
نظریه در فلسفه : مجموعه ای از مسائل مرتبط به هم که در حوزه ی ارزشها هستند.
نظریه در ریاضیات : چارچوب نظری و مفهومی بسیار سازمان یافته که ارتباطی با فعالیت عملی ندارد.
نظریه در مسائل روزمره : مجموعه ای از قوانین که اقدامات مختلف را هدایت یا کنترل می کند.این بعد جنبه تجویزی یا دستوری نظریه است که البته مورد انتقاد بسیاری از مربیان و متخصصان است . آنها می گویند این برداشت نه نظریه بلکه فلسفه یا ایدئولوژی است.
رابطه نظریه و عمل : برخی بر این باورند که نظریه عمل را هدایت و کنترل می کند.برخی دیگر مثل زایس می گویند اگر اینطور است اینکار چگونه صورت می گیرد. آنان نظریه و عمل را در مقابل هم می دانند و می گویند برنامه ریزان درسی باید بین نظریه و عمل یکی را انتخاب کنند. برخی دیگر این برداشت را دارند که مهم نیست که آیا نظریه عمل را هدایت می کند. چون این کار بخودی خود صورت میگیرد و امری اجتناب ناپذیر است. مسئله این است که چگونه نظریه ها را بطور صریح مطرح سازیم.به زعم آنها هر قدریک نظریه کلی تر باشد مفید تر است چون قلمرو تشریح و تبیین آن بیشتر است. نظریه در حقیقت راهنمای تفکر است و روشی را برای تفکر درباره ی مسائل بنیادی در اختیار ما قرار میدهد. نظریه یک ابزار است و نه ضرورتا یک راهنما برای عمل مستقیم.
مفهوم نظریه برنامه درسی : برای نظریه برنامه درسی تعاریف مختلفی ارائه شده است . بوشامب : نظریه ی برنامه درسی را مجموعه ای از بیانات مرتبط به هم می داند که ا ز طریق مشخص کردن ارتباط میان عناصر برنامه درسی و هدایت فرایند تدوین ,استفاده و ارزشیابی از آن , به برنامه درسی یک مدرسه معنا می بخشد.
لاندگرین : نظریه برنامه درسی را با توجه به اتصال و ارتباط نظامدار بین آموزش و برنامه درسی تعریف نموده است. در دیدگاه او تحقیق در فرایند آموزش به عنوان یک منبع مهم برای نظریه برنامه درسی در نظر گرفته می شود و در پی تشریح ارتباط محتوا با روشهای تدریس است.
گیل مکاچین : نظریه برنامه درسی مجموعه ای درهم تنیده از تجزیه و تحلیل ها , تفسیرها و یافته ها درباره ی پدیده های برنامه درسی است
. ویژگیهای نظریه ی برنامه درسی 1- نظریه برنامه درسی باید چالش پذیر باشد 2- باید از یک اساس و زیربنا ی ارزشی قوی برخوردار باشد. 3- نظریه برنامه درسی باید از مجموعه ای از رشته ها نظیر روانشناسی ,جامعه شناسی و ... استخراج شود.
نظریه های برنامه درسی برنامه ریزی درسی علیرغم سابقه نه چندان تاریخی از لحاظ نظریه و ادبیات بسیار غنی است. این باعث شده است که نظریه پردازان واندیشمندان بزرگ این رسته دیدگاه های مختلف را مورد طبقه بندی و دسته بندی قرار دهند. به این فعالیت اصطلاحا متاتئوری دیدگاه ها گفته می شود. متا تئوری بنا به تعریف عبارت است از نظریه درباره ی نظریه ها.
متاتئوری آیزنر:
1- دیدگاه رشد و تکامل فرایندهای شناختی 2- دیدگاه منطق گرایی علمی 3- دیدگاه تناسب شخصی 4- دیدگاه سازگاری اجتماعی و بازسازی اجتماعی 5- دیدگاه برنامه درسی به مثابه تکنولوژی
دیدگاه رشد و تکامل فرایندهای شناختی: الف ) کارکردهای اصلی مدرسه شامل : 1- کمک به دانش آموز در خصوص یادگیری شیوه یادگیری 2- تقویت توانایی های عقلانی نظیر استنباط , تحلیل , حل مسئله , حافظه و ... ب ) چون اطلاعات و دانش بشری به سرعت دچار تغییر و تحول است تاکید مدارس بر کسب دانش و اطلاعات مفید نیست . پ )تاکید برنامه درسی بر فرایند نه بر محتوا ت )محتوا نه بخودی خود بلکه برای رشد قوای ذهنی اهمیت پیدا می کند . مثلا درس ریاضی برای پرورش توانایی استدلال کردن بکار می رود. ث ) سطوح مختلف عملیات شناختی که در طبقه بندی هدف های آموزشی بلوم آمده است و اثر فرایند " آموزش و پرورش " برونر با تاکیدی که بر پژوهش دارد مرتبط با همین برداشت از ذهن انسان است. ج ) برنامه درسی باید مسئله – محور باشد.
دیدگاه منطق گرایی علمی الف ) کارکرد اصلی مدرسه عبارت است از پرورش قوای ذهنی دانش آموزان در آن دسته از موضوعاتی که ارزش مطالعه را دارند. ب ) وقت کم و ارزشمند است بنابراین نمی توان به همه موضوعات پرداخت , آثار دانشمندان بزرگ مورد تایید است. پ ) بهترین شیوه تربیتی روش دیالکتیک است. ت ) آموزش رانندگی , اقتصاد خانواده و ... وظیفه سازمانهای خارج از آموزش و پرورش است.
دیدگاه تناسب شخصی الف ) بر اهمیت معنی دار بودن برنامه درسی برای آموزش و مسولیت مدارس برای تدوین چنین برنامه هایی اصرار می ورزد. ب ) برنامه های تربیتی باید بر اساس مسائل و نیازهای دانش آموز و همکاری وی تدوین شود. بنابر این الگوی برنامه ریزی دانش آموز- معلم تدارک دیده شده است . پ ) همکاری دانش آموزان باعث معنی دار شدن برنامه درسی می شود. ت ) یکی از وظایف مدرسه فراهم کردن محیط غنی از منابع است که به مسئله آن دانش آموز بتواند نه از روی اجبار بلکه با انگیزه های ذاتی به یادگیری بپردازد. ث ) در این دیدگاه معلم نه یک مجسمه ساز است بلکه یک باغبان خوب است.
دیدگاه سازگاری اجتماعی و بازسازی اجتماعی الف ) مدرسه مثل بقیه موسسات تنها برای ارائه خدمات به جامعه تاسیس شده است.بنابراین باید در خدمت رفع نیازهای اجتماعی باسد. ب ) برخی که طرفدار سازگاری اجتماعی هستند معتقدند مدارس باید بر اساس وضع فعلی پی ریزی شوند . بنابراین دروسی نظیر آموزش جنسی , آموزش خانواده , آموزش رانندگی . اهمیت پیدا می کند.برخی دیگر که طرفدار بازسازی اجتماعی هستند بر این باورند که ضمن توجه به نیازها و مسائل اجتماعی حاضر باید به دنبال تغییر و تحول در ساختار جامعه بود. بنابراین موضوعاتی نظیر ارزشهای مذهبی , ترجیحات جنسی ,فساد سیاسی , تبعیض نژادی و مانند آن که شعور و آگاهی انتقادی را در شاگردان پرورش می دهد اهمیت پیدا می کند . پ ) ابتدا باید جامعه مطلوب ساخته شود تا افراد توانمند و دلخواه تربیت شوند.
برنامه درسی به مثابه ی تکنولوژی الف ) برنامه درسی اساسا یک فعالیت فنی است , یعنی اول باید اهداف مشخص سپس وسایل مورد نیاز تعیین گردد . در حقیقت مراحل برنامه ریزی درسی پلکانی است . ب ) در این دیدگاه برنامه درسی رها از ارزشها در نظر گرفته می شود. پ ) این دیدگاه تاکید فراوانی بر تعریف و تصریح هدفها و تدوین معیارهای عملکردی و استانداردسازی در برنامه درسی دارد. ت ) نیازهای جامعه مطلوب در نظر گرفته می شود ث ) ابتدا باید افرادی تربیت شوند تا جامعه مطلوب را بسازند.
متاتئوری هونکی
1- نظریه پردازی ساختاری 2-نظریه پردازی ژنریک 3- نظریه پردازی موضوعی
تئوری ساختاری
الف ) برنامه درسی به صورت گام به گام انجام می شود. ب )در این دیدگاه بر شناسایی عناصر برنامه درسی و روابط آنها و بر ساختار تصمیم گیری در برنامه درسی پرداخته می شود. تایلر مبدا رویکرد منطقی برنامه درسی را شامل بیان اهداف طراحی و سازماندهی فعالیتهای دانش آموزان و ارزشیابی می داند. پ ) گود لد که از شاگردان تایلر بود با اضافه کردن مفهوم تصمیم گیری نظریه تایلر را توسعه داد. برخی از نظریه پردازان ساختاری مثل بوشامب به جای توجه به ساختار برمانه ریزی درسی به ساختار آموزشی توجه کردند . ساختار آموزشی او شامل سه سیستم آموزش , برنامه درسی و ارزشیابی است
نظریه پردازی ژنریک
الف )به جای توجه به عناصر برنامه ریزی به نتایج آن توجه دارد. ب) برنامه درسی مشتمل بر کل محیط آموزشی است و اثر آن باید بر کل شخصیت افراد مورد بررسی قرار گیرد. پ ) یادگیری شخصی است ت ) پرورش دیدگاه انتقادی در دانش آموزان و برنامه درسی پنهان مورد توجه قرار دارد. ث ) دروس علوم انسانی از اهمیت ویژه ای برخوردارند.بنابراین فرضیات منتج از از رشته هایی نظیر جامعه شناسی , انسان شناسی , فلسفه می تواند راهنمای فعالیت های آموزشی باشد.
نظریه موضوعی
الف ) این نظریه پردازان به دنبال روشن ساختن مطلوبیت موضوعات درسی و یا محتواهستند. ب ) موضوعات درسی فعلی به علت شکست در تناسب ( موضوعات تناسبی با مسائل روزمره ندارد ), شکست در پروژه برگزیده ( اعتماد زیاد به علایق دانش آموزان باعث شکست برنامه درسی شده است ) و شکست در پرورش کل وجودی شخصی ( توجه به کل شخصیت افراد امکان پذیر نیست ) مناسب نیستند.