تعریف برنامه درسی مبتنی بر فنآوری اطلاعات
برای برنامه درسی در عصر اطلاعات تعاریف گوناگون ارائه شده است که به برخی اشاره میشود.برخی آن را تلفیق فناوری اطلاعات ازجمله وب،یا فرایند برنامهریزی برای فرایند یاددهی-یادگیری با بهرهگیری ازفنآوری اطلاعات و راهنمایی یادگیرندگان و دسترسی به مواردی که مبتنی بر وب تسهیل میشود،میدانند(حمزه بیگی، 1383، ص42).
مانیفست برنامه درسی در عصر فنآوری اطلاعات
1- توجه به یادگیری مادام العمر
2- ایجاد انعطاف دربرنامهها و شخصی کردن برنامه درسی برای دستیابی به استقلال عقلانی
3- کاوش وبررسی آثارکاربرد فناوری درجهان بینی،فرهنگ و ارزشهای بومی
4- روی خوش نشان دادن به رویکرد چندفرهنگی
5- حساسیت به جهتگیری خرد بنیاد،آموزش باورها و ارزشهای دینی و اخلاقی
6- اهتمام به تربیت هنری و زیبا شناختی
7- ارزش برای پرسشگری سؤالمحوری
8- تقویت قابلیتهای تفکر همچون تفکر خلاق و تفکر نقاد
9- اهمیت به پرورش قابلیتهای دمکراتیک (شهروندی)همچون حس همزیستی،مدارا و ...
10- اهمیت به نقش آفرینندگی و تولید و ساختوساز در عرصه دانش و اطلاعات
11- تقویت هویت ملی و سازگاری میان سطوح گوناگون هویتی(فراملی،جهانی)
12- تقویت ضرورت تعاملهای چهره به چهره به منزله جوهروجودی انسان
13- توجه به ضرورت تعامل انسان با طبیعت و محیط
14- عدم تأکید انحصاری به انتقال دانش و اطلاعات وپیش گرفتن روش اعتدال و تکوین فضا برای تقویت فهم پدیدهها
15- توجه به یادگیری زبان بینالمللی
16- توجه به تعریف تازهای از سواد که سواد رایانهای و اطلاعاتی رادر برگیرد (مهرمحمدی،1383، ص 168).
رویکردها درباره نقش فنآوری اطلاعات در برنامه درسی
1- دیگاه اصلاحگرا: این دیدگاه فناوری اطلاعات را نه به عنوان یک مقوله تمدنی بلکه در یک حد فنآوری آموزشی برای تعلیم وتربیت، ابزاری برای پیشبرد اهداف برنامه درسی و تحولی در روشهای یاددهی-یادگیری به صورت تدریجی واصلاحی میداند. این دیدگاهها در پی آن خواهد بود تا روشها یا ساز و کارهای سنتی تعلیم وتربیت را دست خوش تغییر ودگرگونی نماید وتمام توجه خود را به این گونه فرایندها معطوف میدارد. همان طور که دکتر مهرمحمدی در مقاله به عنوان «باز اندیشی مفهوم و مدلول انقلاب آموزشی در عصر اطلاعات وارتباطات» به آن اشاره کرده است این نوع برداشت از فنآوری اطلاعات را میتوان از نوع کارایی دانست. و این مفهوم اشاره به این نکته دارد در بستر بهبود روشها رویههای اجرایی باید گام برداشت. حال این که واضح است که مستغرق شدند در پرسشهایی از نوع چگونگی کارایی به منزله غفلت از مأموریت اصلی این نظامها یا همان مأموریت عصری است که قابل توجیه واغماض نیست و فرجام مناسبی را به دنبال نخواهد داشت.
2- دیدگاه تحولگرا: این دیدگاه محدود به روشها و ابزارهای تعلیم وتربیت و برنامه درسی را نشانه گرفته است. این دیدگاه، در پی ایجاد انقلابی در زمینه تعلیم و تربیت می باشد.طبق این نظر اهداف تعلیم و تربیت به خاطر نیازهای جدیددچار تحول و دگرگونی خواهد شد. واهداف جدید، مطالب تجربیات آموزشی،و مواد آموزشی و محتوای آموزشی متفاوت است برنامهریزان درسی نباید در جستجوی اهداف و رویههای سنتی باشند که ما حاصل آن به وجود آمدن انسانهای قابلی است که هیچگونه کارایی در جامعه معاصر نخواهد داشت. بلکه میبایست دیدگاه وروش خود رادر این زمینه متحول ساخته وهمگام با تحولات شوند. این دیدگاه معطوف به اثربخشی است واشاره به این نکته دارد که زمینهی اصلی تعلیم وتربیت وبرنامه درسی میبایست متأثر از این تحولات شوند(غفاری، 1388، ص6).
علل استقبال جهانی از پدیده فنآوریهای نوین آموزشی
امروزه، به کارگیری توسعه فنآوریهای آموزشی در فرایند برنامه درسی را همه نظامهای آموزشی در دستور کار خویش قرار دادهاند که علل این استقبال جهانی را میتوان در موارد زیر بیان کرد:
1- پیشرفتهای چشمگیر در فنآوری اطلاعات و ظرفیت آنها در ارائه فرصتهای آموزشی، کاهش هزینهها و افزایش سهم موسسههای آموزشی در ابزار ملی و بین المللی.
2- افزایش رشد جمعیت جهان که از 1/6 میلیارد نفر به 3/7 افزایش خواهد یافت که 95/. این رشد در کشورهای در حال توسعه خواهد بود.
3- گسترش فزاینده فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات و گردش اطلاعات، ایدهها، ارزشهای فرهنگی، سرمایه، کالاها وخدمات در شبکه اقتصاد جهانی، تقاضا برای آموزش این فنآوریهارا افزایش داده است.
4ـ رشد انفجاری دانشهای علمی و گسترش شکاف بین کشورهای در حال توسعه یافته.
5ـ کاهش بودجه دولتها برای تأمین منابع مالی به منظور پاسخ به تقاضاهای فزاینده.
6ـ رسیدن به استانداردهای جهانی، فراگیری سواد آموزش (حضرتی، 1385، ص6).
مهمترین تحولات حضور فنآوریهای نوین در حوزه برنامهریزی عبارتند از:
الف ـ تحول بنیادین در نقش معلم و استادان
ورود فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی به حیطه آموزش به طور کلی نقش معلم و اساتید دانشگاه را دگرگونکرده است و از حالت متکلم وحده و تکلیف دهنده، بیرون آورده است فنآوری اطلاعات و ارتباطات سبب میشود معلم و استاد دیگر مأمور انتقال تمدن از نسلی به نسل دیگر نیست، بلکه وظیفهاش انتقال دادناندیشه است او در این شرایط با ابعاد تازهای از وظایف روبرو است.
معلمان به جای سخنرانی و ارائه اطلاعات به راهنمایی یادگیرندگان و مدیریت منابع میپردازند.معلمان به جای آن که به سؤالات پاسخ دهند یادگیرندگان را برای یافتن پاسخ هدایت می کنند.معلمان به جای آن که صرفاً محتوا را تهیه کنند به طراحی تجارت یادگیری برای دانشآموزان میپردازند.معلمان ساختار اصلی و چارچوب کار را برای دانشآموزان تدارک میبینند و یادگیرندگان را تشویق میکنندکه خود فرآیند یادگیری را کنترل کنند.معلمان چشماندازهای متفاوت یک موضوع را ارائه میدهند و بر مهمترین دیدگاهها تاکید میکنند.معلمان به جای آن که به تنهایی تدریس کنند، به صورت گروهی با یکدیگر همکاری و آموزش را رهبریمیکنند.معلمان به جای آن که شخصاً بر محیط تدریس کاملاً کنترل داشته باشند با مشارکت دانشآموزان این کاررا انجام میدهند.معلمان به سبکهای یادگیری دانشآموزان حساسیت بیشتری نشان میدهند (امامقلیوند،1386).
معلمان در عصر پیشرفت فنآوری ضمن داشتن نقش راهنما، تسهیل کننده و هدایت کننده باید از نظراطلاعاتی خود را تغذیه کنند تا بتواند پاسخگوی خیل عظیم نیازها و پاسخ های یادگیرندگان باشد.
چون یادگیرنده دیگر یادگیرنده دیروز نیست تا معلم بتواند با اتکا به کتاب و روشهای تجویزی او را از نظراطلاعاتی تغذیه کند (خسروی و ابراهیمی،1383،ص681)، همچنین استفاده از اینترنت و فنآوریاطلاعاتی به این دلیل برای معلمان اهمیت دارد که هم باعث دسترسی به اطلاعات و کشفیات علمی میشودو هم ارتباط معلم با مراکز علمی و پژوهشی سراسر دنیا و کسب مشورت و تبادل نظر با متخصصان هر رشتهو دسترسی به تازهترین اطلاعات و گسترش دید علمی و همچنین دسترسی به منابع اطلاعاتی جهانی، فراتراز کتابخانههای عمومی شهری و ملی و استفاده از مجلات علمی و تخصصی، دریافت به روز اطلاعات واجرای پژوهش در زمینههای فراملی و بینالمللی را میسر میکند.
در این سیستم علاوه بر ایجاد رقابت سالم بین معلمان، از نظر نحوه ارائه مطالب در اینترنت فرصتهای تحقیقی مناسبی نیز در اختیار اساتید قرار میدهد آنها حتی میتوانند واکنش انواع مختلف دانشجویانبه مطالب درسی خود و روشهای ارائه مطالب را مورد بررسی قرار داده و به نقاط قوت و ضعف خودپی ببرند (دولت آبادی،1383،ص77).پیروان نظریه سازندگی به این باورند که اساتید و دانشجویان باید دانش وحقایق علمی را با مشارکت همکشف، تولید و ساختارسازی کنند (شعبانی،1383، ص99).
هلک وپویسون معتقدند که خطمشیها و رهنمودهای متعددی میتوان برای کمک به معلمان در روزآمدنکردن شیوههای تدریس پیشنهاد داد.به معلمان باید کمک کرد تا مهارتهای جدیدی را مانند اجرای کارگروهی، توسعه روشهای یاددهی-یادگیری، تغییرات اساسی رفتاری از طریق آموزشهای قبل و ضمنخدمت کسب کنند (معروفی، 1383، ص697).
ب ـ تحول بنیادین در ابزارهای آموزشی
با گسترده شدن فنآوری اطلاعات و نفوذ وسایل ارتباط از راه دور به عمق جامعه، ابزارها و روشهایآموزش نیز دچار تحول میشوند.تحول این ابزارها و روشها در جهتی است که هر فرد در هر زمانو هر مکان بتواند با امکانات خودش و در زمانی که خودش مشخص میکند مشغول یادگیری شود.
چند نمونه از ابزارهای فنآوری اطلاعات که در این زمینه نقش اساسی دارند را میتوان نام برد: متونالکترونیکی،فیلمهای ویدئویی و فیلمهای آموزشی ماهوارهای و خطوط مراسلاتی، سلسله برنامههایرادیوئی، نوارهایسخنرانی، رادیوئی،ارتباط مستقیم الکترونیکی و پرسش و پاسخ آنلاین، پست الکترونیکتصویری، بولتن بورد، نرم افزارهای چندرسانهای، رایانههای بزرگ، ریزرایانه، لوحهای فشرده، چاپگرهایلیزری و رنگی، تصاویر متحرک و رایانهای انیمیشن، شبیهسازی رایانهای، منابع کمک آموزشی رایانهای،نشر الکترونیکی، دوربین دیجیتالی، آموزش از راه دور، دی.وی.دی، رادیو ضبط و تلویزیون دیجیتالی،نظام اطلاعات جغرافیایی، شبکههای رایانهای(محلی و جهانی)،اینترنت، جاوا،شبکه،تلفن ویدیویی. این ابزارهای نرمافزاری شرایط تعاملات غیر هم زمان را به طور ساده فراهم میکند وبا بهرهگیری از گفتگوهای غیر کلامی متن محور،محیطهای یادگیری مجازی متن محور ویا اتاقهای گفت و شنود مجازی تحت شبکه میتوان تعاملات پرسشی و پاسخی را پویاتر کرد (سرکشیکیان،1385، ص146).
ج - تحول بنیادین در کلاس درس
شواهدمتعدد نشان میدهد منابع تأثیرگذار بر یادگیری همچون روشهای یادگیری افراد،متعدد و تلفیق شده هستند(پاسکارلا و ترینزینی،1991؛ استیچ،1996).
د - تحولات بنیادین در ماهیت و مفهوم بادگیری
جهان دائماً به نحوی خلاق در حال تغییر است.بهرهمند شدن از این تغییرات مستلزم نوع جدیدی از یادگیری است. چالش عظیمی که امروز جوامع باآن روبرو هستند روشهای تازهای برای یادگیری را طلب میکند. رها کردن راههای کهنه، مدلهای یادگیری حفظی، اطاق درسی کلاسیک،جداسازی معلم و یادگیرنده و بجای آن ساختن محیطی که افراد در فرایندهای تفکر خلاق درگیر شده مداوم و هوشمندانه مبادرت به دوباره آغاز کردن مینمایند، راه حلی برای یادگیریمؤثر است (قاسمزاده،1379).
به خاطر نیازهای سرمایهداری به بازده بیشتر و تغییرات سریع در امر تولید و فعالیتهای اقتصادی، علم روزبه روز تخصصیتر و وسیعتر میشود.به همین دلیل علم نه مانند جوامع گذشته یرای دانشمندان امری آماتوری و پاره وقت،بلکه به صورت امری حرفهای و تمام وقت در میآید.بنابراین،برای اینکه متخصصان بتوانند با وسایل جدید کار کنند،برنامههای بلند مدت آموزشی باید به برنامههای کوتاه مدت آموزشی همچون دورههای کارآموزی و دورههای تخصصی تغییر باید تا افراد بتوانند، در جریان آخرین دستاوردهای علمی روز قرار گیرند.این آموزشها میتوانند قدرت تحرک حرفهای فرد را تأمین کند و افراد صاحب صلاحیت و متخصص را در جریان آخرین تحولات علمی و فنی قرار دهد (زائر کعبه،1387).
اگر قرار است دانشجویان به طور مستقل فراتر از فرضیه نسبت به وادی کثرت و عدم قطعیت یافتههای علمی گام بردارند کسب مهارتهای تفکر انتقادی و منطقی،توانایی جمعآوری اطلاعات و شواهد لازم،تجزیه و تحلیل دادهها،توانایی ارزشیابی و قضاوت بر اساس شواهد صحیح باید یکی از نتایج ضروری یادگیری باشد پذیرش مسؤلیتهای اجتماعی دو شهروند مفید بودن علاوه بر اینکه پیچیده و سطح بالا را میطلبد، نیازمند مهارتهای عاطفی قوی و تعهد عمیق نسبت وظایف است. نظامهای آموزشی نمیتوانند بر اساس نظریههای تکبعدی و انحصاری به تربیت چنین شهروندانی عمل کنند بلکه باید بر اساس دیدگاهی کلنگر که در آن تفکر، احساس،مهارت و سایر عوامل ضروری و تأثیر گذار بطور مستمر و قوی تفلیق شده باشند، گام بردارند (شعبانی، 1383،ص98).
استادان و مسؤلان اجرائی تعلیم و تربیت باید این واقعیت را که هوش یک عامل تکبعدی نیست و افراد میتوانند دارای هوش چندگانه باشند،باور کنند (گاردنر، 1983).البته این نکته را هم باید مدنظر قرار دهند که افراد به طور همزمان میتوانند دارای هوش زبانشناختی، ریاضی-منطقی،فضایی،بدنی،جنبشی،هنری و طبیعی باشند. آنها باید به این نتیجه برسند که یادگیری خدادادی تکبعدی نیست، افراد به روشهای مختلف به تفسیر اطلاعات میپردازند و به سبکهای مختلف یاد میگیرند (کولب، 1984).انگیزه و میزان یادگیری نیز بستگی به عواملی چون اهداف،انتظارات و اسنادهای علمی مختلف در فرایند یادگیری دارد(استیج، 1996).
ه - تحولات بنیادین در طراحی محتوای آموزشی
تحول در شیوههای یادگیری، تحول در محتوا و ماهیت متون درسی را بطن خود دارد فراگیر درعصر فنآوری اطلاعات و ارتباطات به واسطه گسترش فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطی ابزارهای نوین آموزشی مطالب و محتوای آموزشی را از سایتها وپایگاههای بیشمار اطلاعاتی گرفته و باید دست به انتخاب محتوا بزند. همچنین در این زمان باید به ایفای نقش بپردازد و اینجاست که مهارتها و آگاهیها و نگارشها آموخته شده در کلاسهای درسی و محتوای کتاب درسی مهم جلوه میکند آموزش مفهوم شهروندی(ملی،منطقهای،جهانی) و آگاهیها مهارتها و نگارشهای منطبق بر آن انتظاری است که از محتوای آموزشی مرکز آموزشی در عصر فناوری میرود. محتوای آموزشی این دوره باید توجه بیشتری به حوزههایی مانند ارزشها، فرهنگ، مذهب،سیاست، اقتصاد و محیط زیست داشته باشند. باتوجه به اینکه هر جامعهای باعنایت به زمینههای فرهنگی و ارزشی خود به شهروندان خاص با خصوصیات ویژهای نیاز دارد و این امر ضامن بقا و تداوم حیات اجتماعی و میزان توسعه و پیشرفت کشور میشود باید برنامهریزی آموزشی حساب شدهای را تمام اقشار جامعه به طور وسیع در نظر گرفت که میتوان آن را از رسمیترین نظام آموزشی کشور یعنی آموزش و پرورش آغاز کرد.
همدلی با دیگران، احساس توانایی برای درک احساس دیگران و احساس خطر مشترک در ابعاد ملی و جهانی، میهن دوستی، مسؤلیتپذیری، آگاهی از وظایف شهروندی، احترام به سایر فرهنگها، تفکر انتقادی، تمیز بین قوانین،حقوقی، مسؤلیتها و تکالیف، شناخت ارزشهای فردی و اجتماعی و هنجارهای موجود در جامعه، کسب و تقویت هویتهای اصلی و دینی، از جمله مواردی است که باید در برنامه درسی و محتوای آموزشی دوران فنآوری اطلاعات لحاظ شود.
و - تحولات بنیادین در طراحی نظام ارزشیابی وارزیابی عملکرد برنامه درسی
در جهان تعلیم و تربیت،ارزشیابی به عنوان عنصری تفکیکناپذیر از فرایند تدریس-یادگیری محسوب میشود و به دلیل ماهیت پویای فعالیتهای آموزشی، هرگونه تحولی در فرایند تدریس-یادگیری، ضرورت تحویل در روشهای ارزشیابی را اجتناب ناپذیر خواهد ساخت.
همان طور که میدانیم سنجش وارزشیابی یک از مؤلفههای اصلی فرآیند آموزش است. باتوجه به تحولات بر شمرده برای نظامهای آموزشی در عصر فناوریهای نوین آموزشی میتوان معیارهای جدید و متنوعی را ارزیابی عملکرد افراد مؤسسات آموزشی در نظامهای تعلیم و تربیت این نظر گرفت و تحولات نظام ارزشیابی در نظامهای آموزشی را بر این اساس تشریح کرد.
در واقع با توجه قرار دادن این معیار برنامه درسی به اهداف مورد انتظار برنامهریزان که در جهت نیازها ارزشهای و شایستگی جامعه میباشد میرسد:
1- میزان روند چرخش از ارزیابیهای نتیجه محور به رویکرد ارزیابی فرایند محور.
2- میزان گرایش به استفاده بیشتر از روشها و معیارهای کیفی در ارزیابی پیشرفت تحصیلی فراگیران، تدریس مربیان و عملکرد مدیران آموزشی.
3- میزان آشنایی با نحوه استفاده از اینترنت پایگاههای اطلاعاتی و سایر آموزشی، سختافزارها و نرمافزارهای تخصصی در امور یادگیری.
4- میزان شناخت تفاوتهای فرهنگی و توجه دادن آنها در ارتباطات آموزشی یادگیری و برنامه درسی.
5- میزان گرایش مراکز آموزشی به ارزیابی مستمر عملکرد خود با استفاده از روشها استاندارهای جهانی.
6- میزان انجام مطالعات تطبیقی و پروژههای متعدد و متنوع با مراکز آموزشی معتبر دنیا.
7- میزان التزام به بازبینی مستمر سیستمها و فرایندها آموزشی و تربیتی با اهداف بهبود مستمر.
8- میزان تلاش در ترویج فرهنگ یادگیری سازمانی متناسب بادوره.
9- میزان ایجادتمایل رغبت و علاقه به یادگیری تیمی در چارچوب گروههای یادگیری در فراگیر.
10- میزان انتقال نظرات وارزیابیهای دانشجویان و دانشآموزان و والدین با استفاده از فنآوریهای اطلاعاتی.
دغدغههای فنآوریهای نوین
1- کاهش مهارتهای اجتماعی دانشآموزان
2- تنزل ارزشهای انسانی و تفوق ارزشهای فنآورانه
3-حذف دیدار چهره به چهره و اثر روانشناسانه برخورد با معلم و استاد و کاهش نقش معلم
4- تعارض میان نقش معلم و رایانه
5- کمبود کنترل معلم بر کاربر و رایانه
6-ارتباطبا اینترنت امکان ارتباط با سایتها و وبلاگهای مبتذل و غیرمفید و گفتگو با افراد ناسالم و مشاهده عکسها و تصاویر مستهجن را به وجود میآورد.
کلاس در عصر فنآوریهای نوین آموزشی از رویکرد سنتی که در آن دانشآموزان بر روی صندلیهای ردیف شده، روبروی تخته سیاه،با یک در ورودی و نام مشخص شده برای کلاس مینشینند، تغییر یافته، به طوری که فراگیر میتواند با متخصصان وهمکلاسیهای خود (در یک ناحیه یا در مناطق دوردست و یا دو کشور یا دو قاره) به طوره همزمان به تبادل نظر و افکار بپردازد واز طریق پست الکترونیکی ویا داشتن صفحات وب مسائل درسی و اجتماع خود را به بحث و بررسی بگذارد.
کلاسهای درس جدید در ایجاد و پرورش مهارتهای گوناگون نظیر آگاهیهای اجتماعی،فعالیتهای مشارکتی،حل مسأله و برنامهریزی،سواد بصری واطلاعاتی، خلاقیت، یادگیری فرایند محور نقش اساسیخواهد داشت و هر یادگیرنده در درون خانه خود با کامپیوتر شخصی و یا به صورت گروهی مطالب مورد نظر خود را جستجو و تمرین و تکرار و دریافت میکندو با استفاده از پست الکترونیکی و تلفن از فنآوری گفتگوی بر خط و پیام رسانی فوری بهره میبرد وبا معلم یا سایر همکلاسیها ارتباط بر قرار میکند. فراگیر میتواند با اکثر مراکز علمی در جهت افزایش مهارتهای اجتماعی، کسب مهارت تفکر انتقادی و تشریک مساعی با دیگران نقشی اساسی ایفا کند و این روند موجب تغییر نقش دانشآموز میشود.همچنین رایانه در کلاس درس به دانش آموزان اجازه خواهد داد تا یادگیری خود را با روشهای اکتشاف مستقیم، شرح و بیان و تجربه عهدهدار شوند.
ز - احتمال اختلال در سیستم و بدست آوردن پسوردها رمزهای آموزشی و دستکاری نمرات و سرورها واسنادو مدارک طبقهبندی شده با نرم افزارها وبرنامههای کامپیوتری وجود دارد.
چالشهای موجود بر سر راه استفاده از فنآوریهای جدید آموزشی
1- نبود تعریف درست از این مفهوم در بین نخبگان و متخصصان و نبود سیاست یکپارچه در استفاده از ظرفیتهای فنآوری اطلاعات و ارتباطات در یک کشور.
2- وجود مراکز متعدد اجرا و تصمیمگیری که هر یک خود را مسؤل این کار میدانند، نگرشهای متفاوت در خصوص این امر پدید آورده است.
3- ضعف در ارائه آموزشهای فنآوری.
4- سنتی بودن نظام آموزشی.
5- نبود زیر ساختهای مناسب یادگیری الکترونیکی.
منابع و مآخذ
آتشک، محمد، (1380)، مبانی نظری و کاربردی یادگیری الکترونیکی، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، شماره 43.
امامقلیوند، فاطمه (1387)، نقش فناوری اطلاعات در آموزش،www.Aftab.ir.
حقیقتدوست، زهرا، (1381)، آموزش و پرورش و توسعه در عصر فناوری، مجله رشد تکنولوژی آموزشی، دوره 18، ش1، ص3.
خسروی، محبوبه و ابراهیمی، زهرا (1383)،جهانی شدن و تعلیم و تربیت، مجموعه ملاقات همایش جهانی شدن ونظام تعلیم وتربیت، انتشاراتدفتر مطالعات سیاسی وبین المللی وزارت امور خارجه ص 681.
دولتآبادی، حمیدرضا (1383)،نظامهای نوین آموزشی و جهانی شدن چالشها و راهبردها، مجموعه مقالات همایش جهانی شدن و نظام تعلیم و تربیت، انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، ص 77.
سرکشیکان، امیرحسین (1383)، آموزشی و یادگیری سنتی و مجازی،ماهنامه مربیان پاییز، شماره 21ص146.
شعبانی، حسن (1383)،چالشها و رویکردهای عصر اطلاعات و ضرورت تحول در ساختار و فرایند اجرای برنامههای درسی آموزش عالی، مجموعه مقالات سومین همایش سالانه برنامه درسی در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات، تهران، انتشارات آییژ ص36.
عابدی، احمد و تاجی، مریر (1380)، نقش برنامهی درسی پنهان مدارس در شکل گیری شخصیت و رفتار دانش آموزان،فصلنامهی آموزش، شمارهی 9، ص10.
غفاری، زهره (1388)، آموزش و پرورش و توسعه فناوری اطلاعات،روزنامه رسالت شماره 6735، به تاریخ 1/4/88 صفحه 6.
لند، جورج و جارمن، بت (1379)،آینده خلاقیت و خلاقیت آینده، ترجمه: حسن قاسم زاده، تهران انتشارات ناهید.
ملکی، حسن (1381)، برنامهریزی درسی (راهنمای عمل)، تهران: انتشارات مدرسه، ص26.
مهرمحمدی، محمود (1383)،بازاندیشی مفهوم و مدلول انقلاب آموزشی در عصر ارتباطات، مجموعه مقالات سومین همایش سالانه برنامه درسی در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات، تهران، انتشارات آییژ، ص36.
همایش سالانه برنامه درسی در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات (1383)، تهران، انتشارات آییژ،ص36.
یحیی، معروفی (1383)،مقدمهای بر جهانی شدن آموزش و پرورش، مجموعه مقالات همایش جهانی شدن و نظام تعلیم و تربیت، انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، ص 697.
Gardner,howard. (1984),frames of mind: the theory of multiple intelligences, new York: basic books.
kolb, d. (1398),experiential learning:experience as the source of learning and development, Englewood cliffs T NJ: prentice –hall.
pascarella, e., &terenzini, p. (1991),how college aflects student." findings and insight from twenty years of research,Sanfrancisco:Jossey –bass.
Stage, f. (1996), setting thecontext: psychologicalltheoriesoflearning.Journalof college student development, 37 (2) pp(227-235).