۱. زیاد گوش کنید، کم سخن بگویید. فهم سؤال واقعی سیاست تربیتی، صرفنظر از کلمات واقعیای که این سیاست در قالب آنها بیان میشود، و نیز فهم زمینهای که به آن معنا میدهد حیاتی است. علاوه بر این، گوش کردن برای ایجاد اعتماد اهمیت دارد.
2. به جای موضع کارشناسی موضع پژوهشی اتخاذ کنید. شاید بدترین کاری که شخص میتواند انجام دهد، ادعای داشتن راهحل برای یک مسئلهی عملی مطرح است. دانشگاهیان هرگز نمیتوانند چنین راهحلهایی داشته باشند، چون پدیدهای که پدیدآورندهی یک مسئله است، و پدیدهای که در پس دانش آکادمیک است هیچ وقت با یکدیگر دقیقاً منطبق نیستند. و این یکی از دلایلی است، که عمل تأملی را مهم میکند. و نیز یکی از دلایلی است که گرایش به پژوهش و تحقیقمحوری را به جای گرایش به دانش و حل مسئله حیاتی میکند.
3. به همان اندازه که از زیر بار مسئولیت
شانه خالی میکنم، وقت صرف میکنم. صرف وقت، برای فهم سؤال، فهم مردمی که
سؤال را میپرسند، و فهم فایده و عملی بودن راهحلهای ممکن، و نیز
راهحلهای عملی و تأملی، گامهایی که شخص باید بردارد، اساسی است. در این
ارتباط من همیشه نسبت به خطرات بازدید ناظرانه برای ارزشیابی یک معلم به
دانشجویانم هشدار میدهم. قانون اولیه برای نظارت این است که هرقدر یک ناظر
وقت کمتری را برای ماندن در کلاس یک معلم صرف کند، چیز کمتری میداند، و
راحتتر میتواند یک گزارش خودکامانه بنویسد. اما، چنین گزارشهایی که بر
اساس طیف محدودی از پدیدههای مرتبط تهیه شدهاند، عمدتاً بیمصرف هستند.
شخص باید پیش از هر عملی، در محیط "خیس بخورد و اشباع شود".
4. هر قدر ممکن است دربارهی موضوع
بیاموزید. «دانش عملی» هرگز توسط سنت خاص نظری هدایت نمیشود. اما، این
دانش اغلب از سوی دانشگاهیان بر حسب یک موضع نظری خاص مورد فهم قرار گرفته
است. وقتی در یک مجموعهی عملی، تأملی کار میکنید بسیار اهمیت دارد، در
خصوص قوتها و محدودیتهای انواع رویکردهای نظری نسبت به مسائل و موضوعات
یکسان بدانید. (استفادهی اکلکتیک، شواب از نظریه) همچنین بسیار اهمیت دارد
بدانید که چه تحقیقی انجام میدهید. با این که این حرفها بدیهی است، اما
این نیز برای هر محققی طبیعی است که در معرض "فشار" تخصص خاص خودش، و حتی
در معرض انکار سودمندی یافتهها و ایدههای دیگران باشد. اگر چنین باشد،
حتی اگر "عملی"ترین فرد در میان ما باشد، چنانچه تحت فشار دیدگاه خاص خودش
باشد، "عملی" عمل نمیکند، بلکه دارد "نظری" عمل میکند. یکی از
نشانههای نظری این است که چنان عمل کنی، که گویی یک راهحل خاص به لحاظ
نظری برای مسائل عملی وجود دارد. یکی از نشانههای عملی، همانطور که
فیلسوف علم، پرسی بریجمن در خصوص معرفتشناسی پژوهش علمی گفت، این است که
"شخص بدترین سختگیریها را نسبت به ذهن خودش روا بدارد."
5. تا جای ممکن با عاملان بیشتری صحبت
کنید. آنها تقریباً بسیار بیش از آنچه سیاستگذار میخواهد انجام میدهند.
به دلیل تماس با عاملان به واسطهی همسرم به این دیدگاه رسیدم که این
ضربالمثل که "در پرتو درخشان خورشید هیچ چیز جدیدی وجود ندارد" بدون هیچ
اشتباهی برای ایدههای تربیتی به کار میرود. انتزاعیترین ایدهها در
تحقیق، وقتی از واقعیتها منتزع میشوند، همچنان همتایان بیشمار خود را در
عمل دارند. وقتی با یک مسئلهی مربوط به سیاست تربیتی مواجه میشوی، جایی
که میتوانی امکانات عمل را در آن جستجوی کنی، نگاه کردن به نوک بینیات
است، البته، هرکس نوک بینی خودش را در مکانهای عملی دارد.
6. سایر قضاوتها بر روی مسائل یا موضوعات
واحد سیاست تربیتی را یک مرور کامل بکنید. سیاستگذاری تقریباً همیشه در یک
محیط سیاسی یا نیمه سیاسی اتفاق میافتد. سیاستگذاران نیاز دارند بدانند
در مجموعههای دیگر چه میگذرد. این موضوع همانطور که کلید گشایش کسب و
کار است، برای تربیت نیز کارگشاست.
7. هر جا ممکن است سیاستهای بدیل تربیتی
راهنمای عمل بسازید . سیاستگذاران معمولاً نیاز دارند در یک محیط مذاکره
تصمیم بگیرند و نیاز دارند جریانهای عملی قابل قبول بدیل را برای اقامهی
عمل تأملی مورد توجه قرار دهند.
نظر شما چیست؟
برگرفته از سایت دکتر فضلعلی زاده