سلامت روان دانش آموزان
امروزه
بیشتر روانشناسان تربیتی معتقدند کارکنان مدرسه در سلامت روان
دانشآموزان دارای نقشهای حرفهای هستند. مسوولیت اولیای مدرسه فقط در
پرورش نیروی عقلی و آشنا کردن دانشآموزان به مسائل اجتماعی و اخلاقی خلاصه
نمیشود. مدرسه مسوول تغییر و اصلاح رفتارهای ناسازگارانه و تامین بلوغ
عاطفی و سلامت روانی دانشآموزان نیز است
در مدرسه فرزندان ،دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه میکنند. معلم با محبت و
توجه، آنان را در مسیر صحیح هدایت میکند، دانشآموز در مدرسه چگونگی برقراری
روابط درست عاطفی، سازگاری با دیگران و مسوولیتپذیری را میآموزد و راههای
مبارزه با کینهتوزی، دیگرآزاری و حسادت را یاد میگیرد.
تحقیقات متفاوتی که در این زمینه انجام شده نشان میدهد رفتار کودکان دبستانی،
بستگی بسیار با رفتار معلمان آنها دارد و چنانچه معلمی روش محبتآمیز همراه با
انضباط منطقی را در کلاس خود به کار ببرد از همکاری، علاقهمندی و قدرت ابتکار
شاگردانش بهرهمند میشود.
نقش الگویی معلم و نفوذی که او در انضباط دادن به
رفتارهای دانشآموزان دارد، بر همگان روشن است. از آنجا که دانشآموزان یکی از
الگوهای مهم رفتاری خود را معلمان قرار میدهند، اگر معلم از ویژگی الگودهی خوبی
برخوردار باشد میتواند تاثیرات عمیقی در رشد شخصیت و بهداشت روانی دانشآموزان
باقی بگذارد.معلمی که الگوی تعاملی و متعادلی میان خود و دانشآموز برقرار میکند
و در این ارتباط به شخصیت و نیازهای دانشآموزان توجه کافی دارد و کارها را بر
اساس استعدادها و تمایلات میان شاگردان تقسیم میکند، چنین معلمی نقش بهتری را در
بهداشت روانی دانشآموزان ایفا خواهد کرد.
کارل راجرز پیشنهاد میکند: معلم باید کودک را بپذیرد، هرچند
نمیتواند رفتار او را بپذیرد. به کودک باید احترام گذاشت و به عنوان انسانی با
تواناییهای بالقوه به او ارج نهاد؛ هرچند او کوچکتر و ناپختهتر، کمدانشتر و
کمتجربهتر از معلم است. معلم نباید کوشش خویش را صرف حکمرانی بر کودک کند، بلکه
باید سعی در جهت دادن اعمال کودک به سوی پیشرفت موفقیتآمیز و سازگاری هر چه بیشتر
کند.ماهیت این رابطه کمکی، بستگی به احساسات واقعی معلم دارد. معلم باید قادر به
بیان و ابراز احساسات واقعی خویش باشد تا آن که کودک بتواند او را به عنوان یک
انسان شریف و قابل اعتماد ببیند و نه فردی که پیوسته چیزی را از او پنهان میدارد.
چنین معلمی در عین حال که درصدد ایجاد تغییر مطلوب
در رفتار کودک است، هرگز برای او تهدیدآمیز نیست. او نسبت به زندگی گذشته و حال
کودک تعصبی ندارد، بلکه آینده کودک را بر حسب تواناییهایش در نظر دارد. اگر معلم
بتواند به کودک تفهیم کند که سعی دارد به او کمک کند و اگر بتواند به کودک نشان
دهد که صفات و عادات خوب کودک را میشناسد، بیشتر قادر خواهد بود به نتایج مطلوب
دست یابد.
مهمترین شرط معلم خوب از لحاظ بهداشت روانی این است
که او با کمال صمیمیت و خلوصنیت، کودکان را دوست بدارد و از رفتار آنان آزرده نشود، بلکه با صبر و حوصله
و خوشرویی سعی کند به عمق مشکلات کودکان پی ببرد و در حل این مسائل تا حد ممکن
بکوشد.
معلم نباید تمام تلاش خود را صرف این کند که دانشآموزان
بهترین نمره را کسب کنند، بلکه باید بکوشد به هر فرد به اندازه توانایی او مسوولیت
دهد و حتیالامکان در پرورش فکری و روانی و جسمانی کودک بکوشد.مسلما هیچ دانشآموزی
قادر نیست موفقیت صددرصد در درس داشته باشد، زیرا حتی خود او نیز تمام مطالب را به
طور کامل نمیداند.در ضمن از نظر بهداشت روانی نامطلوب است که تکاملجویی را ملاک
نظر کودکان قرار دهیم. هدف کودک نباید رسیدن به حد کمال و برتریجویی باشد، بلکه
مقصود باید صرفا کسب دانش باشد تا به وسیله آن شخص برای خود و دیگران سودمند واقع
شود. نمره و بویژه نمره عددی، کودکان را به رقابت شدید تحریک میکند، در حالی که
از نظر تربیتی و روانی صحیح نیست هدف عمده تحصیل فقط آرزوی غلبه بر دیگران باشد.
نتایج مضر روش نمره دادن بیش از همه متوجه افراد کمهوش
میشود، زیرا آنها به طبع قادر
به رقابت با دیگران نیستند و از این بابت احساس حقارت، حماقت و شکست شدید خواهند
کرد. شکست همیشه نامطلوب است و عدم موفقیت پیدرپی معمولا منجر به رفتار غیرعادی
خواهد شد. موفقیت تجربه مثبت و مفیدی است و موفقیت مداوم باعث ایجاد تعادل شخصیت و
احساس اعتماد به نفس میشود.یکی از عوامل سلامت روانی دانشآموز، درک شدن او توسط معلمش است. معلم باید در ارتباط با شاگردان آنچنان رفتاری
داشته باشد که شاگرد تنبل و قوی و فقیر و غنی همه خیال کنند که معلم به خاطر هر یک
از آنان به کلاس درس آمده است.
معلم باید درارتباط با شاگردانآنچنان رفتاری
داشته باشدکه شاگرد تنبل و قویو فقیر و غنی همه خیال کنند که معلم به خاطر هریک
از آنان بهکلاس درسآمده استاگر شاگرد درک شود شاگرد به آن معلم علاقهمند شده به
سوی او کشیده خواهد شد. دلش هوای او خواهد کرد، در دیدارش آثار شادمانی و نشاط و
خرمی موج خواهد زد و اگر به او بگویند که این معلم دیگر به این مدرسه نخواهد آمد،
اشک چهره او را دربرخواهد گرفت.
به نظر گلاسر نظام تعلیم و تربیت مدرسه باید چنان باشد که در آن هر دانشآموزی
بتواند دوست داشتن و دوست داشته شدن و احساس ارزش را تجربه کند. معلمی که به مقام
انسانی کودکان و نوجوانان ارج مینهد و نیاز به جلب توجه و محبت آنان را در مسیر
صحیح هدایت میکند، همچنین معلمی که خالصانه سعی دارد آنچه را که میداند به
دانشآموزان بیاموزد، نهتنها نیازهای روانی آنان را ارضا میکند، بلکه برقراری
روابط صحیح عاطفی، سازگاری با دیگران، مسوولیتپذیری را نیز به ایشان میآموزد.
در چنین فضای تربیتی، افراد به بلوغ عاطفی میرسند و از لحاظ روانی سالم بار میآیند.دادن
پاداشهای مثبت مناسب، شناساندن و تدارک الگوهای صحیح اخلاقی و تربیتی جهت
همانندسازی و یاری کردن آنها در یافتن رضایت و خشنودی مواقعی در مدرسه، از اهمیتی
خاص برخوردار است زیرا کودکان اغلب با کنترلهای درونی نامناسب و اجتماعی شدنهای
نامطلوب به مدرسه میآیند.
کلام آخر: فلسفه تعلیم و تربیت عصر ما با سالهای گذشته
متفاوت است. به این معنی هدف آموزش و پرورش تنها تعلیم دروس و دیگر مطالب فکری
نیست، بلکه پرورش جسم و روان به طور کلی، منظور نظر است. برآوردن احتیاجات جسمانی
و اجتماعی روانی کودک قسمت عمدهای از تربیت او را شامل میشود که از عوامل
بسیار مهم پرورش کودک است.اگر چه تربیت جسمانی کودک در مدارس از سالها پیش مقرر
شده و امکاناتی در مدارس فراهم آمده، ولی موضوع سلامت فکر اطفال هنوز به شکل صحیح
مورد توجه و قبول مدرسه قرار نگرفته و بر اساس این غفلت درباره بهداشت روانی کودک،
مدرسه به طور غیرمستقیم در پیشرفت و ازدیاد اختلالات روانی کودکان موثر واقع شده
است.باید بپذیریم مسوولیت اولیای مدرسه به پرورش قوای عقلانی و آشنا کردن دانشآموزان
به ارزشهای شناختی، اجتماعی و اخلاقی خلاصه نمیشود، بلکه اینان مسوول تغییر و
اصلاح رفتارهای ناسازگار و تأمین بلوغ فکری و سلامت روانی کودکان و نوجوانان نیز
هستند.
همچنین توجه مربیان و والدین به این پدیده
روانی اجتماعی نه تنها زمینه مساعدی برای شکوفایی استعدادهای نهفته کودکان و
نوجوانان را فراهم میآورد، بلکه در بهبود سلامت روانی آنها نیز موثر خواهد بود.
........................................................................................................
چگونه احساسات منفی را مهار کنیم؟
بسیاری
از مردم نمیدانند با احساسات ناخواسته خود چگونه برخورد کنند و در مهار
آن دچار مشکل میشوند، اما اگر بتوانیم از عهده آنها بخوبی برآییم، خود و
نیازهایمان را بدرستی میشناسیم و در عین حال که قوی و با اعتماد به نفس
خواهیم شد، میتوانیم با دیگر افراد جامعه و رویدادهای زندگی ارتباط خوب و
موثری برقرار کنیم.
کنترل
نکردن احساسات منفی، بسرعت ارتباط ما با دیگران، شغل و حتی سلامتمان را
به خطر میاندازد. به طور مثال، کسانی که بخوبی از پس مهار اضطراب خود
برمیآیند، علاوه بر این که به دیگران آرامش میدهند و با آنها ارتباط خوبی
دارند، از سیستم ایمنی قویتری برخوردار هستند، کمتر بیمار میشوند و
دیرتر از بقیه به پیری میرسند.رایجترین احساسات منفی، ناامیدی و رنجش، نگرانی و ناآرامی، خشم، بیزاری، اندوه و دلشکستگی است. در این مطلب برای مهار هر احساس، ترفندی آورده شده که میتواند برای مقابله با آن به شما کمک کند.
ناامیدی و رنجش
ناامیدی
زمانی رخ میدهد که بشدت احساس گرفتاری میکنید و نمیتوانید در کار و
فعالیت روزمره موفقیتی داشته باشید. ممکن است رخدادی، شما را از کار و
زندگی معمول بازداشته باشد. دلیل آن هرچه باشد فرقی نمیکند. هر چه سریعتر
این احساس را کنترل کنید، در غیراین صورت شدت مییابد و به شکل خشم و
عصبانیت خود را نشان خواهد داد.
* صبر و بررسی
یکی
از بهترین روشهای برخورد با این احساس، صبر و بررسی وضع موجود است. از
خود بپرسید چرا چنین احساسی دارید و پاسختان را با جزئیات یادداشت کنید.
سپس دنبال راهحل مناسبی بگردید. مثلا اگر بیمارید و مجبورید مدتی در
رختخواب بمانید، با کتاب خواندن یا دیدن برنامه مورد علاقهتان که پیش از
این، وقت تماشای آن را نداشتید، بر احساس ناامیدی غلبه کنید.
* یافتن جنبههای مثبت
به
وضعیت ناراحتکنندهای که پیش آمده، به گونهای دیگر بنگرید. این تغییر
کوچک در نگرش، حال روحیتان را بهبود میبخشد. هر وقت مانعی جلوی راهتان
قرار میگیرد، به جای ناامیدی به راهی برای رفع آن بیندیشید. البته گاهی
مجبور میشوید به خودتان زمان بدهید.
* یادآوری
آخرین
باری را که احساس ناامیدی کردید به یادآورید. مسلما احساس بدتان پس از
مدتی از بین رفته است. مطمئن باشید این بار هم خواهد گذشت. چرا که چنین
احساسهایی موقت و گذراست. بدانید که احساس ناامیدی، مانع تفکر معقول برای
حل مشکل میشود.
خشم
بدترین احساس مخربی که میتواند هنگام بد بودن شرایط پیش بیاید، خشم و عصبانیت
است. متاسفانه خشم، یکی از احساسات قدرتمندی است که بیشتر ما نمیتوانیم
براحتی آن را کنترل کنیم و ما را دچار دردسرهایی گاه جبرانناپذیر میسازد.
* علائم اولیه خشم
هرکسی
درحال عصبانی شدن، بسرعت علائم اولیه آن را درمی یابد. به این علائم خیلی
زود توجه نشان دهید. این کار باعث میشود جلوی خشمتان را بگیرید. همه
میتوانند نحوه واکنش خود را در برابر موضوعات عصبانیکننده انتخاب کنند.
اگرچه اولین واکنش انسانها نسبت به شرایط نامناسب، به طور غریزی بروز خشم
است، اما مجبور نیستید از این غریزه پیروی کنید. یاد بگیرید انتخاب بهتر و
ملایمتری داشته باشید.
* دست از کار کشیدن
اگر
هنگام عصبانیت، مشغول انجام کاری هستید، از آن دست بکشید و لحظهای از
تکنیک تنفس عمیق استفاده کنید. این روش افکارتان را در مسیر مثبت قرار
میدهد و جلوی خشمتان را میگیرد.
* تصور
اگر
خودتان را تصور کنید که در لحظات عصبانیت چه رفتاری دارید و چگونه به نظر
میرسید، نسبت به شرایط دید خوبی پیدا خواهید کرد؛ مثلا هرگاه آماده بودید
که بر سر کسی فریاد بزنید، حالت و صورت خود را تصور کنید. مسلما حرکات
چندان مناسبی نخواهید داشت. آیا خودتان دوست دارید با چنین فردی سر و کار
داشته باشید؟ احتمالا نه. بنابراین خشمتان را مهار کنید.
* نفرت و بیزاری
در
زندگی شخصی و کاریتان احتمالا افرادی وجود دارند که دوستشان ندارید. این
که آنها چه کسانی هستند، مهم نیست. آنچه مهم است نحوه برخورد شماست. سعی
کنید حرفهای عمل کنید.
* رفتار محترمانه
اگر
مجبور هستید با کسی که او را دوست ندارید سروکار داشته باشید، وقت آن
رسیده که غرور و خودپسندی را کنار بگذارید و با آن فرد، درست مانند دیگران،
با تواضع و ادب رفتار کنید. رفتار نامناسب او نمیتواند رفتار بد شما را
توجیه کند. میتوانید با نادیده گرفتن برخورد بدش، او را خلع سلاح کنید.
* جسارت
اگر فرد مورد نظر از فروتنیتان سوءاستفاده کرد، محکم جلوی او بایستید و به او بفهمانید نمیتواند به شما آزاری برساند.
اندوه و دلشکستگی
کنار
آمدن با اندوه، یکی از مشکلترین کارهایی است که فرد دلشکسته مجبور است
انجام دهد. اندوه میتواند از کارآیی فرد بکاهد زیرا وقتی او مبتلا به
اندوه است، از انرژیاش کاسته میشود و توان برخورد با مشکلات را نخواهد
داشت و در نتیجه موفقیتی عایدش نمیشود.
* توجه به افکار
با
خود بیندیشید که قرار نیست در زندگی همیشه موضوعات ناراحتکننده پیش بیاید
و اگر مشکلات وجود نداشتند، زندگی مانند یک جاده صاف و مستقیم، بدون تپه و
دره و پستی و بلندی و به طور کلی کسلکننده بود. در واقع تپهها و درهها،
جاده زندگی را جذاب و هیجانانگیزتر میکنند.
* انتخاب هدف
اگر
به هدفتان نرسیدهاید، به این معنا نیست که آن هدف دستنیافتنی است. آن را
حفظ کنید و برای رسیدن به هدف، در برنامهتان تغییرات کوچکی بدهید. مثلا
ضربالاجل آن را عقبتر بیندازید.
* ثبت افکار
موضوعاتی
که دقیقا شما را گرفتار اندوه میکند، یادداشت کنید. آنها چه چیزهایی
هستند. شغل، همسایه، درآمد یا تنهاییتان؟ پس از شناخت منبع اندوه، به
دنبال راهحلهای مناسب باشید و برای رفع مشکل اقدام کنید. یکی از
ویژگیهای ذاتی انسان قدرت تغییر شرایط است که بیشتر مواقع آن را به دست
فراموشی میسپارد.
* لبخند
به
زور لبخند زدن، کاری عجیب و سخت است، اما حتی تظاهر به لبخند، میتواند به
فرد احساسی از شادی القا کند. آن را امتحان کنید و از تاثیر شگفتآورش
متعجب شوید.
نگرانی و ناآرامی
وقتی
روند معمول زندگی به خطر میافتد، بسیار طبیعی است که فرد دچار اضطراب و
نگرانی شود. اگر اجازه دهید این احساس منفی وجودتان را فراگیرد، خیلی سریع و
راحت از مهارتان خارج میشود و نهتنها سلامت ذهنیتان را تحتالشعاع قرار
میدهد، بلکه از کارآیی و تمایل شما به ادامه زندگی و حتی گاهی ریسک کردن
میکاهد.
* دوری از موضوعات نگرانکننده
تاجایی
که میتوانید از موضوعات نگرانکننده اجتناب کنید. مثلا اگر شنیدن اخبار
منفی شما را نگران میکند، خود را درگیر این اخبار نکنید زیرا به نگرانی و
اضطراب بیشترتان منجر میشود و شما را از پای در میآورد.
* تنفس عمیق
این
نوع تمرین، به تنفس و ضربان قلب کمک شایانی میکند. هرگاه دچار اضطراب و
نگرانی شدید، شروع به تنفس عمیق کنید و در آن لحظه به هیچ چیز دیگر غیر از
نحوه تنفس توجه نکنید. این کار را حداقل 5 بار تکرار کنید.
* تمرکز بر بهبود شرایط
اگر
وضعیتتان بسیار نگرانکننده است، مثلا میترسید از کارتان اخراج شوید یا
در آزمون مهم پیش رویتان موفق نشوید، نشستن و نگران بودن مشکلی را حل
نمیکند.
به
جای آن به راهحلهای احتمالی فکر کنید. مثلا دنبال کار جدیدی باشید یا با
برنامهریزی صحیح، خود را برای آزمون مورد نظر آماده کنید.
* یادداشت موضوعات نگرانکننده
اگر
موضوعات نگرانکننده، لحظهای رهایتان نمیکنند، آنها را به منظور رسیدگی
در برگهای یادداشت کنید و برای حلشان، زمانی مناسب درنظر بگیرید. بنابراین
تا وقت رسیدگی، لحظهای هم به آنها فکر نکنید. وقتی دائم و در هر لحظه از
زندگی نگران چیزی باشید، اعتماد به نفس خود را از دست میدهید و مشکلاتتان
بیش از پیش میشود.
منبع:http://www.hoshyar4.com
-سلامت نیوز
...........................................................................................................................
فراگیری دانش آموز
همه ساله تعداد قابل
توجهی از کودکان دارای هوش متوسط و حتی بالا از نظر انجام تکالیف مدرسه دچار ضعف
بوده و حتی مردود می شوند.به دلیل وجود درک
افزاینده از اهمیت تعلیم و تربیت در پیشرفت آینده و حفظ جامعه هم مردم و هم اولیاء
مدارس در مورد چنین شکست های تحصیلی دچار دلواپسی و نگرانی می شوند در سراسر گیتی
برنامه های تحقیقاتی مفصلی صورت می گیرد.
از سوی دیگر اخیراً
فشاری کلی و عمومی بر مدارس وارد آمده که همه شاگردان را برای تحصیلات دانشگاهی
آماده سازند اعم از آنکه آنان تناسبی برای این طرح داشته یا نداشته باشند. در
نتیجه این خطر پیش آمده است که فشارهای تعلیماتی غیرعاقلانه، زخم ها و بلایای
تحصیلی به مراتب بیشتری از گذشته ایجاد کنند.بسیاری عوامل ممکن است در نارسایی تحصیلی دخیل بوده و باید هر نمونه
را جداگانه تحت مطالعه قرار داد. یک مطالعه تشخیصی کافی ممکن است نیازمند تحقیقاتی
از جهت بیماری های کودکان و نورولوژی و روانپزشکی و روانشناسی و همچنین ارزیابی
تعلیماتی باشد.رابینوویچ از میان
زمینه های متعدد عملکرد طفل که در فراگیری تحصیلی دخیل است، مهم ترین آنها را بدین
شرح بیان می کند:
۱- قوای هوشی کلی
۲- ظرفیت های اختصاصی
۳- آمادگی تکاملی
۴- آزادی و راحتی هیجانی جهت
فراگیری
۵- انگیزش
۶- فرصت و موقعیت
یک حقیقت موجود آن است که انتظار پیشرفت تحصیلی در هر طفل باید متکی
بر ظرفیت هوشی وی باشد. از سوی دیگر سنی که در آن هر طفل آماده وظایف خاص فراگیری
می شود دچار گوناگونی طبیعی است.همچنین
کودکانی وجود دارند که به قول ویلیام لانفورد باید آنان را دیرشکوفندگان نامید
یعنی اگر چه این اطفال از پتانسیل هوشی متوسط تا سطح بالایی برخوردار می باشند
لیکن در سن معمول از عهده انجام وظایف فراگیری کلاس اول برنمی آیند.در این قسمت به شرح عوامل عمده مؤثر بر فراگیری دانش آموز که وجود
اختلال در هر یک از اینها می تواند باعث ضعف تحصیلی علیرغم قوای هوشی طبیعی شود،
می پردازیم:
سلامت جسمانی:هم
مربیان و هم متخصصین اطفال از اهمیت سلامت جسمانی جهت پیشرفت تحصیلی طفل به خوبی
آگاهند. در این زمینه نقایص حواس را باید به نحو زودرس تشخیص داده و درمان کرد.بیماری های مزمن، سوء تغذیه، خستگی و غیبت های طولانی یا مکرر از
مدرسه به دلیل بیماری جسمانی ممکن است تأثیر ناتوان کننده مهمی بر عملکرد تحصیلی
طفل داشته باشد.
صدمات مغزی عصبی:مسلم است که صدمه مغزی عموماً و یا از طرق خاص
مانع پیشرفت تحصیلی طبیعی خواهد بود. اختلالات موجود از لحاظ ادراک شفاهی، قدرت
بیان، قدرت تصور و تجسم و حافظه بینایی و شنوایی همگی ممکن است منتج به انواع و
اقسام زبان پریشی شوند.
عوامل اجتماعی:این
عوامل هم نقش عمده ای در بسیاری از موارد ضعف تحصیلی دارند. استانداردهای سطح
پایین عقلانی موجود در منزل ممکن است به طفل هدف و انگیزش لازم جهت عملکرد تحصیلی
خوب را ندهند. همچنین معاشرت با همتایانی ناانگیخته از این دست نیز ممکن است باعث
تقویت عدم علاقه تحصیلی شود.تغییر
دادن مکرر مدرسه هم به این دلیل موجب ضعف تحصیلی می شود که پس از هر نقل مکان،
مدتی طول می کشد تا طفل خود را با همکلاسان و معلمان و احیانا مواد جدید تحصیلی
وفق دهد.از سوی
دیگر زبان و الگوهای فرهنگی بیگانه که احتمالاً پیش خواهد آمد موجب اشتغال ذهنی
طفل جهت اینگونه مسائل اجتماعی شده و انرژی او را از مسائل و مواد تحصیلی منحرف
خواهد کرد.
تنش ها:تنش های
منشاء گرفته از منزل مانند ترس، نفرت، خشم و حسادت نیز ممکن است به زندگی تحصیلی
منتقل و بر روابط طفل با معلمان و همتایان اثر گذاشته و بدین سان علاقه و تلاش وی
را از خود مسأله تحصیل منحرف سازد.ناتوانی
فراگیری به کرات می تواند نشانه روان نژندی باشد. گهگاه به طفلی بر می خوریم که در
اوان کودکی کنجکاوی و تمایل وی جهت فراگیری برایش خطرناک قلمداد شده و در مدرسه
نیز برمبنای این فرض که فراگیری خطرناک است، رفتار می کند.به عنوان مثال کودکی که به دلیل نگاه کردن به یک شیء ممنوع یا خواندن
و نوشتن چیزی که در نظر بزرگترها بد جلوه گر می شود یا به کار بردن لغات ممنوع
تنبیه شده و ضربه می بیند ممکن است به این تجربه عمومیت بخشیده و آن را به فعالیت
های مشابه در مدرسه نیز گسترش دهد و به دلیل این شرطی شدن در گذشته ممکن است طفل
از خواندن ابا ورزد، زیرا محتوا در نظرش ترسناک جلوه گر می شود.
منفی گرایی و مقابله جویی: این دو
نیز ممکن است به صورت نارسایی فراگیری تظاهر کنند. این مسأله در نتیجه غلبه سخت
گیری در منزل در دوران طفولیت و قبل از مدرسه پیش آید.
احساس شدید بی کفایتی: گهگاه
نارسایی تحصیلی از احساس شدید ناکفایتی ناشی می شود و طفل در زیر بار آن با
افسردگی از پا درآمده است.
اختلال منش: نارسایی تحصیلی معمولاً علامتی شاخص از اختلالات منش و شخصیت در دوران
کودکی است.
ناتوانی فراگیری:
روبنستاین و همکاران، سندرمی بالینی را تحت این نام به شرح ذیل توصیف
می کنند:ناتوانی
فراگیری علیرغم هوش کافی به صورت دائمی و عمیق، چاقی متوسط، هماهنگی جسمانی ضعیف،
اشکال در برقراری ارتباط با همتایان و بزرگترها، طیف رفتاری غیرقابل پیش بینی که
ممکن است غیر عادی یا شبه بزهکارانه یا هر دوی آنها باشد.ظرفیت
بسیار کم تحمل محرومیت ، تثبیت شدن در مرحله دهانی رشد روانی و وابستگی به مادر در
حد مرضی که مانع حصول هویت مستقل می شود. محققین
فوق عدم فراگیری را ناشی از ارتباط تغییر شکل یافته و مرضی مادر و کودک تلقی می
نمایند که در نتیجه کودک فراگیری را به عنوان صرفنظر کردن از مادر درک می نماید.در نتیجه این کشمکش انرژی های طفل که باید مصروف مهارت های لازم جهت
وظایف فراگیری گردند در جهت مسائل تطابقی کودکانه و تکاملی صرف خواهند شد.
نقش ایفاء شده توسط مدرسه: نهایتاً جهت درک علت ضعف تحصیلی، شخص باید به بررسی دیدگاه هایی از
موقعیت مدرسه نظیر موارد ذیل بپردازد:
۱- آیا دوره
تحصیلی طفل با علائق وی و استعدادهای خاص او سازگار است؟ (یا بیشتر بر نقاط ضعف وی
متمرکز شده است؟)
۲- آیا
ارتباط معلم و شاگرد انگیزنده و حمایت گر است؟
۳- آیا کودک
توجه انفرادی و سرپرستی لازم احتمالی را دریافت می کند یا برعکس در کلاسی شلوغ به
سر می برد که احتمالا خود معلم نیز در کشاکش مسائل انضباطی مداوم به ستوه آمده است.
۴- آیا جو
کلاس راحت و توام با نرمش و محرک و بنابراین موجب فراگیری است و یا برعکس دارای
مشخصات سختی و خشونت بیش از حد و رقابت جویی زیاده از معمول و مجازات گری افراطی و
هرج و مرج شدید است.
http://www.beytoote.com
روشهای درمانی مشکلات یادگیری

بنابر درخواست بسیاری از همکاران عزیز مقطع ابتدایی،در اینجا برخی از روشها، جهت تقویت :املاء-خواندن و ریاضی درمدارس و مراکز مشکلات یادگیری
پیشنهاد گردیده است که در حل بسیاری از اختلالات یادگیری دانش آموزان تاثیر
فراوان دارند.ضمنا مطالب کاربردی و کاملتری جهت مشکلات فوق الذکر در همین وبلاگ موجود می باشد که امید است مورد استفاده همکاران قرار گیرند.
تقویت دیکته
-تصحیح دیکته توسط دانش آموزان.
-انجام ماز (تقویت دقت-هماهنگی چشم ودست-تقویت املا و خواندن و ریاضی)
-پیدا کردن تفاوت وتشابه تصاویر(دقت بینایی)
-تقویت ادراک نقش از زمینه(تقویت دقت و ادراک)
-د ور کلمه صحیح خط بکشد ( تقویت دقت-ادراک)
-تماشای توپ آویزان از سقف(تقویت دقت)
-بازی بادارت (دقت-هماهنگی چشم و دست)
-تقویت حرکات چشم- 2تصویر به آزمودنی
نشان داده شده بعد 3تصویرسپس تصاویر را بردارید تا کودک بیان کند چه دیده است؟(حافظه بینایی)
-بازی حلقه پرتاب (تقویت دقت و هماهنگی چشم و دست)
-نقطه گذاری متن(دقت)
-رنگ آمیزی(هماهنگی چشم و دست-دقت)
-بازیهای فکری(دقت-ادراک-حافظه)
-مینی بسکتبال(دقت-هماهنگی چشم و دست)
-بازی هوشیار
- تمرینات سرکش گذاری-نقطه گذاری-تشدید
گذاری-دندانه گذاری(تقویت دقت-تقویت املا و خواندن)
-آموزش حروف استثناء-با نمونه و تکرار و تمرین
-استفاده از کارتهای کلمات مشکل(دقت-حافظه)
-کامل کردن کلمات ناقص(دقت-حافظه-ادراک)
-پیدا کردن کلمه صحیح از بین چند کلمه
غلط(دقت-ادراک)
تقویت خواندن
-وصل نقطه چین(دقت-هماهنگی چشم و دست-تقویت دستخط و خوشنویسی)
- استفاده از روش چند حسی فرنالد
-کامل کردن کلمات ناقص(دقت-ادراک)
- کار با ماز(دقت-ادراک-هماهنگی چشم و دست)
- پرتاب حلقه(دقت-هماهنگی چشم و دست)
- کپی کردن ونقاشی کردن (کلمات) وحروف
و...(دقت-ادراک)
- تشخیص شکل از زمینه(ادراک)
- ترسیم کلمات در فضا(تقویت تجسم فضایی)
- پیدا کردن تفاوت در یک سری از کلمات(دقت)
- تشخیص شکل از زمینه(ادراک-دقت)
- داستان خوانی(تقویت املا و خواندن-تقویت درک مطلب)
- رمز گردانی(دقت-هماهنگی چشم و دست)
- آموزش مطالب درسی
- پیدا کردن کلمات حروف همصدا با شکل
متفاوت(تقویت املا و خواندن-دقت-ادراک)
- بازیهای فکری پومین
- پیدا کردن تفاوتها وتشابهات (دقت)
- بازی با دارت(دقت)
- پیدا کردن کلمه مورد نظر در متن(دقت)
- استفاده از وسایل آموزشی سینا
- تمرین روخوانی
- جمله سازی با کلمات مشکل(تقویت خواندن-درک مطلب-املا-ادراک)
- مینی بسکتبال(هماهنگی چشم و دست-دقت)
- استفاده از حروف مغناطیسی جهت ساختن
کلمه(دقت-ادراک)
- خواندن روزنامه(تقویت املا و خواندن-دقت-ادراک)
- خواندن شعر(حافظه شنوایی)
- تمرینات توالی شنیداری(تقویت توالی و حافظه شنوایی)
- تمرینات حساسیت شنیداری(دقت و حساسیت شنیداری-تقویت املا و خواندن)
- تلفظ غلط کلمات توسط کارشناس(یا معلم) واصلاح
تلفظ آن کلمه توسط دانش آموز
- تقویت حافظه دیداری(با استفاده از
کارتهای مختلف و...)
-تمرین حفظ کردن حروف الفبا(دقت-حافظه-توالی )
- ترکیب صدا ها توسط دانش آموز(ساز=س –ا
–ز)( تقویت ادراک)
- کامل کردن تصویر وبریدن وچسباندن
تصاویر(ادراک-دقت-هماهنگی چشم و دست)
تقویت ریاضی
-آموزش مطالب درسی هر پایه(عدد
نویسی-شناخت پول-ارزش مکانی-چهارعمل اصلی-کسر-ساعت-و...)
-آموزش
مفاهیم(بزرگ،کوچک،کم،زیاد،بالا،پایین،و...)
- شناخت ورسم اشکال ساده هندسی
-عدد نویسی
-تقویت حافظه دیداری
-تقویت حافظه شنیداری(مثل شعر خوانی
و...)
-تقویت حساسیت شنیداری(با کم و زیاد کردن صداها)
-استفاده از پازل(جهت تقویت دقت
وسازماندهی ادراکی)
-طبقه بندی تصاویر،وسایل و... در
شکلها واندازه های مختلف
-کار با ماز
-پرتاب حلقه
-بازی با دارت
-مینی بسکتبال
-تشخیص شکل از زمینه
-چسباندن اعداد مغناطیسی روی وایت برد
وعدد نویسی با آنها
-تن آگاهی(شناساندن اجزای صورت وبدن)
-تمرینات حرکتی(ایستادن روی یک پا،لی
لی کردن،چهار دست وپارفتن،پریدن،بالا وپایین رفتن از پله و...)
-پرتاب کردن وگرفتن توپ
-نخ کردن مهره ها
-شکل سازی با خمیر
-کامل کردن تصاویر ناقص
-شناخت جهات مختلف
-بریدن وچسباندن اشکال هندسی
-حفظ تعادل روی تخته تعادل و یا ایستادن روی یک پا
-نقاشی کردن وکپی کردن
-ردیف بندی اشیاء مانند نمونه
-شناخت تفاوتها وتشابهات
-تشخیص وضعیت های مختلف اشکال در
فضا(جهت تقویت تجسم فضایی ودقت)
-تمرینات نگهداری ذهنی(طول-شکل-اندازه
و...)
-تمرینات مربوط به وزن-مساحت-اندازه
و...
-وصل نقطه چین ها
http://moshaver122.mihanblog.com