چاپ و نشر کتاب علمی- آموزشی- فرهنگی- کودک و نوجوان

چاپ و نشر کتاب علمی- آموزشی- فرهنگی- کودک و نوجوان

انتشارو چاپ کتاب با کمترین هزینه
چاپ و نشر کتاب علمی- آموزشی- فرهنگی- کودک و نوجوان

چاپ و نشر کتاب علمی- آموزشی- فرهنگی- کودک و نوجوان

انتشارو چاپ کتاب با کمترین هزینه

طراحی الگوی برنامه‌ درسی معنوی در راستای تربیت زمینه‌ساز؛ راهبردها و راهکارهای اجرایی آن

 
 
طراحی الگوی برنامه‌ درسی معنوی در راستای تربیت زمینه‌ساز؛ راهبردها و راهکارهای اجرایی آن
مسعود مرادی
میرمحمد سیدکلان
لیلا عیاری
چکیده
این نوشتار که از نوع تحقیق بنیادی و با روش کیفی انجام شده، در پی ارائۀ الگوی مطلوب برنامۀ درسی معنوی در راستای تربیت زمینه‌ساز با راهبردها و راهکارهای اجرایی آن برای نظام تعلیم و تربیت کشور است. جامعه‌آماری این پژوهش، تفکرات و اندیشه‌های نوین در عرصۀ تربیت معنوی و برنامۀ درسی است که در قالب کتب، اسناد، مقالات، مجلات، متون و سایت‌های اینترنتی درباره مهدویت مطرح شده‌اند. نگارنده با مراجعه به این جامعه‌آماری، نمونه‌های مرتبط را به صورت عمدی و هدف‌مند گزینش کرده و با بررسی، تلخیص، تحلیل محتوا و نتیجه‌گیری از آن‌ها، به معرفی مبانی نظری (فلسفی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی) این برنامۀ درسی و عناصر آن (اهداف، محتوا، روش‌ها، شیوه‌های ارزشیابی) مبادرت ورزیده است که نتیجۀ آن، ترسیم الگوی پیشنهادی در راستای تربیت زمینه‌ساز برای متخصصان امر با راهبردها و راهکارهای اجرایی آن است.

مقدمه
امروزه وقتی از آسیب‌شناسی تربیت دینی صحبت می‌شود همه متخصصان و صاحب‌نظران تعلیم و تربیت اذعان دارند که در گام اول برای حصول اهداف و برنامه‌های تربیت دینی باید آسیب‌های پیرامون آن را شناخت (چراغ‌چشم، 1386: 155)؛ چراکه بر اساس سخنان امام خمینی اساس عالم نیز بر تربیت انسان بوده است که اهمیت آسیب‌شناسی را در نظام جمهوری اسلامی دوچندان ساخته است. در این میان، حوزه مهدویت به عنوان یکی از حوزه‌های تربیت‌دینی از این امر مستثنی نبوده است. به سبب همین امر، می‌توان به فرموده امام موسی‌کاظم(ع) نیز استناد کرد که چشم‌انداز تربیت را مهدویت بنیان نهاده‌اند. از همه مهم‌تر، همواره این پرسش‌ها در ذهن صاحب‌نظران تعلیم و تربیت، به‌ویژه آن‌هایی که دغدغه تربیت معنوی فرزندان این مرز و بوم را دارند بوده است که تربیت دینی و معنوی با چه روش‌هایی امکان‌پذیر است؟ بهترین و مؤثرترین روش در تربیت معنوی دانش‌آموزان کدام است؟ چرا عموماً آموزش‌های دینی، به تربیت معنوی دانش‌آموزان نمی‌انجامد؟ چرا درون‌دادهای دینی، برون‌دادهای معنوی تولید نمی‌کنند؟ چرا شعارهای دینی، باعث شعور معنوی نمی‌شوند؟ و شاید چندین چرای دیگر که در مجال این بحث نگنجد.
بنا بر اهمیت پرسش‌های یادشده، باید گفت تربیت دینی از دیرباز موضوع بحث و بررسی اندیشمندان تربیتی با دیدگاه‌های گوناگون فلسفی، علمی و دینی بوده است. همه متخصصان حوزۀ دین و تعلیم و تربیت بر این باورند که اگر افراد جامعه «زندگی» خود را بر مدار «دین» و «خداباوری» قرار دهند، سلامت و سعادت جامعه در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تضمین می‌شود (قاسم‌پور دهاقانی و جعفری، 1388: 28). اما ضمانت اجرا و تحقق این هدف مهم، مشروط به برنامه‌ها و روش‌ها و به طور کلی، نظام تعلیم و تربیت دینی جوامع است که باید در قالب اهداف، محتوا، روش‌ها و شیوه‌های ارزشیابی، تحت الگویی در برنامۀ درسی نظام‌های آموزشی پیاده شود. این مسئله (ضمانت اجرایی) در حالی است که متولیان نظام تعلیم و تربیت و فرهنگ کشور (17 سازمان متولی فرهنگی کشور) هر یک مطابق با سلیقه‌های خودمحورانه نتوانسته‌اند آن‌طور باید، در این امر مهم سهیم شوند و آموزش و پرورش کشور نیز نتوانسته برون‌دادهای معنوی مطابق با فرهنگ انتظار تحویل جامعه دهد. شاید عدم تحقق این امر به گفته برخی از بزرگان دینی کشور، عامل نبودن متولیان فرهنگی کشور به امر پرورش باشد!
بنابر این آسیب‌های موجود در عرصه تربیتی کشور، بر خود لازم دیدیم الگویی را با عنوان برنامۀ درسی معنوی در راستای تربیت زمینه‌ساز با راهبردها و راهکارهایی اجرایی آن برای نظام آموزش و پرورش کشور ترسیم کنیم؛ شاید بیش از اندازه شاهد آسیب‌های معرفتی و فرهنگی موجود در این حوزه نباشیم و موانع چشم‌انداز بحث انتظار را پیش‌تر حل کنیم.
مفهوم‌شناسی
مفهوم تربیت و انواع آن
مشغولیت‌های انسان کنونی و نوع تربیت او از سوی سیستم‌های رسمی تعلیم و تربیت، انسان را به سمت دور شدن از حقیقت وجودی خویش سوق داده است، به طوری که امروزه شاهد وقوع نابسامانی‌های ناشی از این امر در سطح فردی و اجتماعی هستیم. قلمرو تعلیم و تربیت، مهم‌ترین بستری است که می‌تواند در تحقق یافتن معنویت در زندگی انسان‌ها، نقشی مؤثر ایفا کند. این امر در دهه اخیر، زمینه‌ساز ظهور رویکردی جدید در تربیت به نام تربیت معنوی شده است (اشعری، 1387: 10). پیش از پرداختن به مفهوم تربیت معنوی، باید مفهوم تربیت، تربیت اخلاقی، تربیت عرفانی و تربیت دینی را مشخص کنیم تا بتوانیم در زمینه تربیت معنوی به طور مفصل بحث نماییم.
بر اساس متون دینی اسلام، تربیت به معنی ربوبی شدن آدمی است و این ربوبی شدن نیز دربر دارندۀ سه عنصر شناخت، انتخاب و عمل است و نشان‌گر روندی است که فرد، تنها با روشن‌بینی عقلانی، تصمیم و استقامت در عمل می‌تواند آن را طی کند. به این ترتیب، ربوبی شدن آدمی باید سبب شکل‌گیری شخصیتی محکم و با کفایت شود (قاسم‌پور دهاقانی و جعفری، 1388: 32). در واقع، با این تعریف مراد از تربیت ربوبی شدن و ربوبی ساختن آدمی است که با دین پیوند ناگسستنی دارد.
تربیت، دارای هشت زمینه و ساحت است. به عبارت دیگر، هشت نوع تربیت وجود دارد: تربیت دینی، تربیت اخلاقی، تربیت عرفانی، تربیت اجتماعی، تربیت جنسی، تربیت عاطفی، تربیت عقلانی و تربیت بدنی (بهشتی، 1388: 24). با توجه به تعاریف ارائه شده از دین و تربیت، این‌گونه می‌توان گفت که تربیت دینی جزئی از تربیت در معنای عام نیست؛ بلکه غایت تربیت یا تربیت مطلوب محسوب می‌شود؛ زیرا هدف نهایی تربیت آن است که متربی خویش را ربوبی سازد. بنابراین تربیت مطلوب همان تربیت‌دینی است. از همین‌روست که برخی معتقدند تربیت‌دینی به معنای اعم محدود به مسائل اعتقادی، معنوی یا اخلاقی نمی‌شود، بلکه رفتار و اندیشۀ آدمی را در سایر ابعاد فرهنگی، سیاسی، اعتقادی، اجتماعی، عاطفی و هیجانی دربر می‌گیرد و در یک کلام، شخصیت انسان را پوشش می‌دهد (زارعان، 1379: 22). یا این‌که ارائه و یاد دادن مجموعه گزاره‌ها و رفتارهای آگاهانه و هدف‌دار مربوط به دین، به گونه‌ای که افراد در زندگی و رفتار خود به آن آموزه‌ها متعهد و پای‌بند شوند (بهشتی، 1388: 24) و در نهایت باید گفت تربیت دینی قلمرویی وسیع دارد، به طوری که تمام شئون زندگی انسان را در بر می‌گیرد.
اما مفهوم تربیت اخلاقی به تازگی در دنیا رایج شده و پیش از این، کاربرد مشهور و معروف آن، تهذیب نفس و تزکیه اخلاقی بوده است و به موجب ورود اندیشه‌های تربیتی متفکران غربی در جامعه‌اسلامی، اصطلاح تربیت اخلاقی نیز رفته‌رفته شهرت یافته است. مقصود از تربیت اخلاقی، فراهم کردن زمینه و بستری برای ایجاد، تقویت و شکوفایی صفات متناسب با خودِ ملکوتی و اصلاح و از بین بردن صفات خودِ حیوانی است (سلحشوری، 1390: 54). علامه مصباح یزدی، با مفروض گرفتن انواع تربیت‌های موجود در جامعه و مقایسۀ آن‌ها با یکدیگر، تربیت‌اخلاقی را این‌گونه تعریف می‌کند:
تربیت اخلاقی برنامه ریزی برای رشد اخلاق متربیان، دانشجویان و دانش‌آموزان در جهت مطلوب اسلام است. (جمعی از نویسندگان، 1388: 26)
مقصود از تربیت عرفانی نیز این است که آدمی در راه پرورش توانایی‌های باطنی خویش، از مراتب پست و حضیض دنیای حس و ماده عبور کرده و از چنگ نفس اماره رهایی یابد و ایمان و اخلاص و عشق به خدا را تجربه کند؛ هم‌زمان با پیمودن منازل، حالات و مقامات، جذبه‌ها، نفحه‌ها و حالات روحانی را دریابد و به فنای فی‌الله و بقای بالله بار یابد (بهشتی، 1388: 24).
در نهایت باید گفت وقتی از تربیت صحبت می‌شود، انواع تربیت، روش‌ها و رویکردهای آن در ذهن تجسم می‌یابند و با توجه به انواع تربیت، بزرگان دینی«تربیت دینی» را اولیٰ‌تر دانسته‌اند. بیشتر مکاتب مختلف روان‌شناسی معمولاً بر دو بُعد مختلف در روح انسان تکیه کرده‌اند: بُعد شناختی و بُعد عاطفی. بسیاری نیز این نظر را می‌پسندند که بگوییم روح سه بُعد اصلی دارد: بینش، گرایش و کنش. منظور از کنش نیز همان ارادۀ کار (عمل) است. بینش مربوط به شناخت و گرایش نیز مربوط به احساسات و عواطف است (جمعی از نویسندگان، 1388: 29). این تقسیم‌بندی در همه انواع تربیت مشهود است؛ اما در تربیت دینی که نسبت به سایر انواع تربیت برتر است، بیشتر نمود پیدا خواهد کرد. از همه مهم‌تر آن‌چه در این نوشتار، درباره تربیت مدنظر است، تربیت معنوی (تربیت زمینه‌ساز) است که می‌تواند انتظار سازنده در زمان غیبت امام زمان(عج) را فراهم سازد.
مراد از تربیت زمینه‌ساز، تربیتی است که زمینه‌ها و شرایط لازم برای ولایت و حکومت امام را در فرد و جامعه فراهم می‌آورد. این تعریف در واقع همان تعریف تربیت دینی (اسلامی) است که بر ارتباط اهداف آن با امام و ولایت او تأکید می‌کند. تربیت اسلامی می‌خواهد از انسان _ که سرشار از استعدادها و توانایی‌هاست و کشش‌های متفاوتی در او کارگر است _ موجودی بسازد که از این کشش‌ها آزاد شده و بر آن‌ها حاکم شود و بهترین محبوب‌ها را برگزیند.
مفهوم تربیت معنوی
مفهوم «تربیت معنوی» در میان کسانی که درصدد تبیین این مفهوم برآمده‌اند، دارای معانی مختلفی است. این تنوع آرا به دلیل وجود معناهای گوناگون، به ترکیب «تربیت معنوی»، معنای خاصی می‌بخشد و در شکل‌گیری چرایی و چگونگی آن، تفاوتی ماهوی ایجاد می‌کند. هند (2003) در مقاله‌ای با عنوان «معنا و مفهوم تربیت معنوی»، سعی کرده است تحلیلی فلسفی از مفهوم تربیت معنوی ارائه دهد که ماحصل آن یک نظام طبقه‌بندی منطقی از ترکیب کلمات معنویت و تربیت شکل داده و سرانجام، چهار معنا را برای تربیت معنوی بیان کرده است: 1. تربیت بر اساس اصول معنوی؛ 2. تربیت روح انسان؛ 3. تربیت در یک فعالیت معنوی؛ 4. تربیت در یک گرایش یا حالت معنوی. بدین ترتیب، تربیت معنوی _ که در بُعد شناختی بر بینش‌ها، در بُعد عاطفی بر گرایش‌ها و در بُعد عملی بر فعالیت‌های خاص استوار است _ در همۀ ابعاد زندگی انسان، تأثیر می‌گذارد و به نظر می‌رسد تربیت معنوی به لحاظ گفتمان عصر معنویت‌گرایی بیش از سایر عناوین تربیت مدنظر قرار می‌گیرد و در قالب تربیت دینی بیشتر نمود پیدا خواهد کرد.
مفهوم برنامه درسی
«برنامۀ درسی» به محتوای رسمی و غیر رسمی، روش و آموزش‌های آشکار و پنهانی اطلاق می‌گردد که به وسیله آن‌ها، شاگردانِ تحت هدایت مدرسه، دانش لازم را به دست آورند، مهارت لازم را کسب کنند و گرایش و ارزش‌ها را در خود تغییر دهند (ملکی، 1389: 15).
مفهوم برنامۀ درسی معنوی
برنامۀ درسی معنوی، نوعی از برنامۀ درسی است که خواهان رسیدن به سطوح بالاتر آگاهی و معنادار کردن زندگی است. در جریان مطالعه مراحل رشد عقلانی، اخلاقی و جسمانی دریافته‌ایم که باید به مطالعه سطوح و مراحلِ آگاهی معنوی بیشتر بپردازیم (قاسم‌پور دهاقانی و نصر اصفهانی، 1390: 80). بنابر نظر برتراند (1995) از یک نظر، برنامۀ درسی معنوی زمینه‌هایی را می‌آفریند که ضمن آگاهی نسبت به دنیای پیرامون خود آن‌چنان با یکدیگر مرتبط می‌شویم که گویی همه عضوی از یک دنیای پهناوریم؛ تنها در این صورت است که برای زندگی تغییر می‌کنیم.
پیشینه پژوهش
پژوهش‌های بسیاری در این‌باره صورت گرفته است که همگی توصیفی از تربیت معنوی را مدنظر قرار داده‌اند. پژوهشی با عنوان «تربیت معنوی کودک» در مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان به وسیله حسین‌زاده (1387) صورت گرفته است که تربیت معنوی کودک را به مثابۀ پرورش ایمان، سجایای اخلاقی و عواطف در کودک شمرده است که شرایط و بستر لازم دینی را طلب می‌کند. در پژوهشی دیگر، اشعری (1387) به بررسی مفهوم، اصول و روش‌های تربیت معنوی با تأکید بر آرای علامه طباطبایی پرداخته است. بر اساس یافتۀ وی، تربیت‌معنوی در جهت‎دهی به فرایند تجرُّد آدمی در راستای فطرتِ ربوبی او معنا می‎یابد. اهداف تربیت معنوی، دارای سه جنبه شناختی، گرایشی و فرایند عمل است. در این پژوهش، 11 اصل و روش‎های آن‌ها در جهت تحقق اهداف تربیت معنوی به دست آمده است. همچنین برزویی (1384) در پژوهشی با نام «تربیت معنوی در صحیفۀ سجادیه» این کتاب را به عنوان یکی
از منابع متونِ غنی اسلام برای خودسازی و تکامل واقعی بشری در راه تحقق تربیت معنوی دانسته است. دهقان (1371) نیز در پژوهشی به تربیت معنوی و عقلانی انسانی از دیدگاه
قرآن کریم پرداخته است که تربیت معنوی را با تزکیه روح مساوی قلمداد کرده و اهداف تربیت معنوی را پرورش روح ایمان و عمل صالح، یاد خدا، توبه، نیایش، داشتن حالت خوف و رجاء
و قرب به خدا را نهایی‌ترین هدف تربیت معنوی شمرده است. در نهایت قاسم پور دهاقانی
و نصر اصفهانی (1390) در تحلیل رویکرد معنوی و برنامه‌ریزی درسی ضمن بحث از
ماهیت معنویت و عوامل آن، از دیدگاه صاحب‌نظران مختلف و نیز تشریح معنویت و نشان‌گرهای آن از نظر قرآن، عناصر الگوی برنامۀ درسی معنوی را با وضعیت و مبانی دین اسلام سازگار دانسته است.
بنابراین محقق نیز با توجه به تحقیقات گذشته _ که هر کدام از جنبه‌های مختلف به این امر پرداخته‌اند _ در پی آن است که ویژگی‌های یک برنامۀ درسی معنوی را در قالب الگویی برای تربیت زمینه‌ساز پیشنهاد دهد که در راستای ترویج و اشاعه فرهنگ انتظار مؤثر واقع شود.
اهداف پژوهش
هدف کلی: هدف از این پژوهش، طراحی الگوی مطلوب برنامۀ درسی تربیت معنوی در راستای تربیت زمینه‌ساز برای دانش‌آموزان در مقطع متوسطه (اول و دوم) کشور است.
اهداف ویژه:
1. معرفی مبانی و تئوری‌های برنامۀ درسی مرتبط با تربیت‌معنوی دانش‌آموزان در راستای تربیت زمینه‌ساز؛
2. تبیین ابعاد شناختی، عاطفی و عملی برنامۀ درسی تربیت معنوی برای دانش‌آموزان در راستای تربیت زمینه‌ساز؛
3. پیشنهاد و ارائه عناصر برنامۀ درسی تربیت معنوی در قالب: الف) اهداف، ب) محتوا و سازمان‌دهی آن، ج) روش‌ها (راهبرد یاددهی - یادگیری)، د) شیوه‌های ارزشیابی.
روش‌شناسی پژوهش
روش این پژوهش توصیفی _ تحلیلی است و از راه فیش‌برداری و یادداشت، ابتدا داده‌های لازم گردآوری می‌شود و سپس به تفسیر داده‌ها می‌پردازیم. در مرحله بعد، داده‌های گردآوری شده طبقه‌بندی و خلاصه می‌شوند، آن‌گاه تشابهات و تفاوت‌ها مورد بررسی قرار گرفته و به پرسش‌های پژوهش پاسخ داده می‌شود.
ابزار گردآوری داده‌ها: در این پژوهش برای گردآوری داده‌ها از روش سندکاوی استفاده شده است. بر این اساس، همۀ کتاب‌ها، مدارک، اسناد، پایگاه‌ها، مقاله‌ها و پژوهش‌های در دسترس پژوهش‌گر _ که به بررسی این مفاهیم پرداخته‌اند _ مورد مطالعه قرار گرفته و از آن‌ها فیش‌برداری شده است.
یافته‌های پژوهش
بر اساس سؤالات و اهداف پژوهش حاضر، یافته‌های موردنظر برای طراحی الگوی برنامۀ درسی تربیت معنوی دانش‌آموزان در راستای تربیت زمینه‌ساز _ که از متون تخصصی، نشریات، مجلات، اینترنت و... ذکر شده _ به شرح ذیل است:
بررسی هدف ویژه اول پژوهش
هدف ویژه اول، معرفی مبانی و تئوری‌های برنامۀ درسی مرتبط با تربیت معنوی دانش‌آموزان در راستای تربیت‌زمینه‌ساز است.
در بیان این‌که تئوری برنامۀ درسی معنوی کدام‌ها هستند، شکی نیست که برنامه‌ریزان درسی دول غربی، کتاب‌ها و مقالات متعددی در این‌باره نوشته‌اند. اما می‌توان گفت تئوری‌های مرتبط با تربیت معنوی _ آن هم از دیدگاه اسلامی که مبتنی بر تربیت زمینه‌ساز باشد _ در حالت کلی از دو دیدگاه سرچشمه می‌گیرند که عبارت‌اند از:
الف) دیدگاه طبیعت‌باورانه
از این دیدگاه، گونه‌هایی خاص از زندگی در عالمی صرفاً مادی برای معناداری می‌تواند کافی باشد و به حضورخداوند یا روح برای این امر نیازی نیست. بنابراین، هدف از زندگی، به همین عالم‌خاکی محدود است و معنابخشی به آن نیز از همین جهان سرچشمه می‌گیرد. نیهلیسم‌ها بیشتر طرف‌دار این دیدگاه هستند. نیهلیسم به معنای نیست‌انگاری، هیچ‌گرایی، پوچ‌گرایی و نفی ارزش‌های مثبت است و از ارکان تمدّن غرب و دنیای مدرن و صفت ذاتی آن به شمار می‌آید.
ب) دیدگاه فراطبیعت‌باورانه
نظریه‌های فراطبیعت باورانه به خدامحوری و روح محور تقسیم می‌شوند. از آن‌جا که نظریۀ روح محور بررسی نمی‌شود، تنها به دیدگاه خدامحور می‌پردازیم و تنها تحقق هدف خدا
به دست انسان، سرچشمه معنای زندگی او می‌تواند باشد. بنابراین، آن‌چه به زندگی
معنا می‌دهد، امور فراطبیعی و در یک نظر جامع، دین و باورهای دینی است؛ زیرا در ذات بینش دینی، ایمان به این است که در جهان طرح و هدفی وجود داشته و جهان یک نظام اخلاقی باشد و در پایان همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود. از این‌رو پذیرش حیات پس از مرگ و رسیدن انسان به رستگاری‌ابدی، پذیرش موجودی‌ابدی و متعالی که بر زندگی‌انسان ناظر است و دین و باورهای‌دینی، نگرانی‌انسان از بی‌معنایی را می‌کاهد (محمدی منفرد، 1387: 70).
از آن‌جا که فلسفۀ انتظار از جملۀ ارزشمندترین و سرنوشت‌سازترین سرمایه‌های اجتماعی و معنوی است که باید ضمن صیانت از آن، به گسترش و فرهنگ‌سازی برای انتقال مطلوب و مناسب آن به نسل جدید اقدام کرد. از این منظر، تلاش برای نهادینه‌سازی این باور، وظیفه‌ای دینی و الهی است که باید درحوزۀ تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گیرد (مرزوقی، 1387: 130).
از سوی دیگر، فلسفۀ تربیت زمینه‌ساز نیز نوعی «پداگوژی انتظار » است که باید از طریق
آن، فراگیران را هدایت کرد تا نظامی آرمانی و الهی را _ که رهبری آن از سوی یک انسان کامل
و خلیفۀ واقعی خداوند است _ بشناسند و برای تحقق آن تلاش کنند. پداگوژی یا نظریۀ
عملی تربیتی انتظار، نوعی پداگوژی و تعلیم و تربیت رهایی‌بخش و انقلابی است که می‌تواند انسان را از سلطۀ نیروها و امیال درونی، و نیروها و موانع بیرونی بازدارندۀ تعالی فرد و جامعه رهایی بخشد. از این‌رو این نوع پداگوژی باید نسل نو و کودکان و نوجوانان را به گونه‌ای تربیت کند که با اصلاح و تغییر واقعیت‌ها، وضعیت لازم را برای ظهور مصلح الهی و منجی جهانی آماده سازند.
افزون بر نظریات کل‌گرایانه درباره تربیت معنوی، باید گفت در برنامۀ درسی ملی نیز به هفت جنبه مباحث نظری اشاره شده است که از این جنبه‌ها، مبانی فلسفی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی آن _ که در برنامۀ درسی بیشتر نمود پیدا می‌کنند _ بررسی می‌شوند.
در تبیین مبانی فلسفی، بر ارزش‌ها و معارف اسلام ناب محمدی(ص) و همچنین بر نقش مدرسه به عنوان جلوه‌ای از تحقق مراتبی از حیات طیّبه و زمینه‌ساز جامعه عدل مهدوی(عج) (سند تحول، 1390: 17) تأکید بسیاری شده است. نظام فلسفی بنا به اعتقاد مکتب اسلام، چارچوبی کلی و منسجم از نگاه انسان نسبت به عالم هستی (رابطه با خدا)، انسان (رابطه با خویشتن)، دیگران (رابطه با خلق خدا) و طبیعت (رابطه به جهان خلقت) در سایه ساحت‌های تربیتی مانند عناصر تعقل، ایمان، علم و عمل و اخلاق را فراهم می‌سازد(برنامۀ درسی ملی، 1391: 57).
در تبیین مبانی روان‌شناختی، به طرح مهم‌ترین گزاره‌های کاربردی روان‌شناسی در برنامه‌ریزی درسی اشاره شده است؛ از شخصیت آدمی گرفته _ که نظام به هم پیوسته و یک‌پارچه‌ای متشکل از خرده‌نظام‌های شناختی، عاطفی، ایمانی، اخلاقی و تجارب عملکردی انسان را دربر می‌گیرد _ تا رشد اخلاقی، رشد تفکر، رشد ایمانی و علایق و نیازهای متربیان.
همچنین در تبیین مبانی جامعه‌شناختی _ که عمدتاً برگرفته از مبانی جامعه‌شناختی مطالعات نظری سند ملی آموزش و پرورش است _ بیشتر به طرح گزاره‌هایی در ارتباط با کاربرد یافته‌های جامعه‌شناسی در برنامه‌ریزی درسی اشاره شده است؛ این‌که جامعه دارای روح جمعی متأثر از اندیشه‌ها، انگیزه‌ها، عاطفه‌ها، رفتارها و خواسته‌های افراد است. هم‌سویی و هماهنگی جامعه با نظام قانون‌مند هستی و سنت‌های الهی و در کل، تربیت افرادی جامعه‌پذیر و اصلاح هنجارهای نامطلوب در جامعه از جمله اهداف برنامه‌های درسی معنوی به شمار می‌آیند؛ به طوری که اصلاح و ارتقای فرهنگ جامعه یکی از مهم‌ترین رسالت‌های برنامۀ درسی بوده است (برنامۀ درسی ملی، 1391: 53 - 68).
بررسی هدف ویژه دوم پژوهش
هدف دوم، تبیین ابعاد شناختی، عاطفی و عملی برنامۀ درسی تربیت معنوی دانش‌آموزان در راستای تربیت زمینه‌ساز است.
در تبیین بُعد شناختی تربیت‌معنوی، باید گفت مسئلۀ امامت از دو جهت بررسی می‌شود: نخست، جنبۀ هدایت‌گری امام و نقش آن در معنای زندگی و دوم، ره‌آوردهای باورداشت امام در نفی پوچ‌گرایی و نیست گرایی و بدبینی به دنیا.
برای تبیین جهت نخست، ذکر چند مقدمه ضرورت دارد:
1. هدف از آفرینش انسان آن است که آدمی با اختیار خویش مسیر تکامل و تعالی و قرب الهی را بپیماید و به هدف متعالی الهی دست یابد و بدین‌سان فرجامی نیک برای خویش فراهم آورد.
2. تنها اختیار و اراده آدمی برای رسیدن به این هدف متعالی کفایت نمی‌کند؛ بلکه انسان نیازمند است انتخابی آگاهانه و آزادانه داشته باشد و فراز و نشیب و لغزش‌گاه‌های این راه را بشناسد؛ زیرا زمانی مسیر طی می‌شود که خوب شناخته شود و چنان‌چه از پیچ و خم‌های آن غفلت شود، آدمی به بی‌راهه می‌رود که سرانجامش تباهی است.
3. خداوند شناخت‌هایی عادی همانند حس و عقل را در اختیار انسان قرار داده که در تأمین نیازهای این جهانی بشری نقشی اساسی دارند، ولی به تنهایی راه سعادت و کمال را به انسان نمی‌تواند نشان دهند و دانش بشری به تنهایی برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی آدمی نارساست (محمدی منفرد، 1387: 72).
بنابراین، امام اندوخته و ذخیره الهی است که با معرفت واقعی به حقایق الهی و
معالم ربوبی و حیات دنیوی، رسالت مهم خویش را در رهانیدن بشر از گمراهی و حرکت آنان
به شاه‌راه سعادت و تکمیل ذات آدمی در رسیدن به هدف و کمال نهایی می‌داند. این
امر، چشم‌انداز معرفت شناختی خاصی در برابر انسان می‌گشاید که در سایه تربیت معنوی او حاصل می‌شود.
از این‌رو لازم است افزون بر پیش‌نیازهای شناختی، به درونی کردن معرفت حاصل از امام نیز به لحاظ گرایش‌های معنوی پرداخت؛ چراکه با توجه نسبت به این بخش با سمت و سو دادن الهی به جنبۀ معرفتی، راه‌های گوناگون رابطه با خدا و پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز آگاهانه شهود پیدا خواهند کرد.
در تبیین بُعد عاطفی تربیت معنوی نیز _ که بر گرایش‌ها تأکید دارد _ انسان در زندگی، علاوه بر ارتباط دائمی با خویش، جهان پیرامون و هم‌نوعانش را می‌شناسد و بسته به نوع تربیتش، در همۀ این امور، از اسلوبی خاص پیروی می‌کند. رویکرد تربیتی انتظار _ که دلالت‌های متعدد و مشخصی برای برنامه‌های‌آموزشی و درسی، به‌ویژه برنامۀ درسی تربیت دینی دارد _ در تبیین بُعد عاطفی متربیان می‌تواند مؤثر واقع شود. برنامه‌ها باید
بتواند ضمن انتقال دانش، نگرش و رفتار و آمادگی‌های فردی و اجتماعی افراد را در تحقق اهداف آرمانی فلسفۀ انتظار افزایش دهد؛ زیرا تحقق چنین هدف و رسالتی بزرگ _ که آرمان الهی خلقت و نظام آفرینش تلقی می‌شود _ نیازمند کسب آمادگی‌های تربیتی و پرورش انسان‌های آگاه، مصمم، عمیق و دارای فضایل اخلاقی و معنوی است. به همین دلیل، انتظار نقش بسیار مهمی در تربیت، خودسازی، تحرک و امید و نوید خواهد داشت (مکارم شیرازی، ۱۳۸۴: ۱۰۵). در گرایش کودکان، نوجوانان و جوانان به معنویات، سه عنصر اصلی خانه، مدرسه و رسانه‌های گروهی نقشی اساسی و محوری دارند. تربیت و آموزش، انتقال اطلاعات نیست؛ بلکه تغییر در جهان‌بینی است. هیچ تربیت و آموزشی بدون زمینه‌سازی، موفق نمی‌شود. اگر مجموعه عناصر و عوامل تأثیرگذار در ارسال یک پیام ارزشی، از وحدت
و هماهنگی لازم در عمل برخوردار نباشند، نمی‌توانند مؤثر واقع شوند و چه‌بسا آثار یکدیگر را خنثی کنند.
همچنین در تبیین بُعد عملی تربیت معنوی _ که بر فعالیت‌های خاص استوار است _ می‌توان گفت کسی که چنین اصولی را سرلوحه زندگی خویش قرار می‌دهد و مسیر زندگی را با اهداف الهی و معنوی می‌پیماید، ویژگی‌های شخصیتی، عادات و تمایلات معنوی و همچنین فعالیت‌های معنوی او جنبۀ رضایت‌بخش توأم با رضایت حق تعالی خواهد بود.
بررسی هدف ویژه سوم پژوهش
هدف سوم، پیشنهاد عناصر برنامۀ درسی تربیت معنوی در راستای تربیت زمینه‌ساز است.
برنامۀ درسی معنوی، تحقق معنویت از طریق فرایند طراحی برنامۀ درسی است. طراحی برنامۀ درسی، نقشه‌ای است که عناصر شکل‌گیری آن عبارت‌اند از:
الف) طراح برنامۀ درسی، درباره تعلیم و تربیت انسان چه نظری دارد؟
ب) چگونگی بیان طرح‌ها به چه صورت خواهد بود؟
طرح برنامۀ درسی از تعدادی عناصر وابسته به هم ایجاد شده است و شامل آن‌چه طراح می‌خواهد انجام شود (هدف)، چه موضوعاتی می‌خواهد به کار ببرد که فرایند را به انجام رساند (محتوا)، چه راهبردهای آموزشی را به کار می‌گیرد (روش تدریس) و چگونه موفقیت طرح را تعیین می‌کند (ارزشیابی) است (طالبی و همکاران، 1390: 24).
الف) اهداف برنامۀ درسی معنوی
برای تعیین هدف‌های برنامۀ درسی، منابع اطلاعاتی متعددی مطالعه می‌شود. از جمله اساسی‌ترین منابع تعیین اهداف برنامۀ درسی، می‌توان به فلسفه تعلیم و تربیت، روان‌شناسی تربیتی، یادگیرنده، جامعه و دانش اشاره کرد. درباره طبقه‌بندی اهداف نیز طرف‌داران رویکردهای مختلف برنامۀ درسی نظریات گوناگونی ارائه کرده‌اند. برای مثال، آیزنر اهداف را به سطوح آرمانی، کلی و آموزشی (تربیتی) طبقه‌بندی می‌کند (همو: 49). هدف اصلی برنامه‌ریزی درسی معنوی، ایجاد وضعیتی است که از طریق آن فراگیران به سطوح عالی آگاهی و معنا‌دار کردن زندگی خویش دست یابند، به طوری که به زمینه‌سازی حکومت مهدوی ختم به خیر شود.
اهداف برنامۀ درسی معنوی در راستای تربیت زمینه‌ساز و موضوع اصلی آن
(انتظار) _ که رشد و تکامل روحی و نفسانی انسان است _ و تمامی حقایق وجودی او
که به شکلی در این مسیر مؤثرند به منزلۀ «ارزش» تلقی می‌شوند. بر این اساس می‌توان
گفت از منظر اسلامی، تحقق مراتب ارزش (حیات طیّبه) در همۀ ابعاد، غایت مشترک
تمامی نهادها و عوامل اجتماعی و مقصود نهایی همۀ فعالیت‌های فردی و جمعی
افراد اجتماع برای حرکت در مسیر کمال شایسته انسان (قرب الی الله) است. بنابراین فراگیران باید به گونه‌ای تربیت شوند که فراگیری علوم و کشف حقایق را از وجوه قرب الی الله
تلقی کنند.
به طور خلاصه باید گفت غایت اصلی تربیت معنوی، رسیدن به نشان‌گرهای معنوی (تبلور فرهنگ انتظار در جامعه) است. برای رسیدن به این غایات، باید محتوا و روش‌های مناسبی اختیار کرد که به سبب آن، بعد معنوی در کنار سایر ابعاد وجود انسان پرورش یابند.
ب) محتوای برنامۀ درسی معنوی
نخستین گام برای تحقق اهداف برنامۀ درسی، انتخاب محتوای مناسب و مطلوب است. برخی تصور می‌کنند رشد معنوی افراد از طریق درس خاصی همچون تعلیمات دینی امکان‌پذیر است. این درحالی است که همۀ دروس آموزشگاهی توان پرورش بُعدمعنوی افراد را دارند (Meehan, 2002: 18)، به‌ویژه اگر در راستای تربیت زمینه‌ساز صورت پذیرد؛ مسئله انتظار، مسئله‌ای سرشار از حس مسئولیت است که هر انسانی را به شوق وامی‌دارد. ملکی (1382: 49) در تعریفی، محتوا را به سه بخش تقسیم می‌کند:
1. دانش: مانند حقایق، تبیین‌ها، اصول و تعاریف؛
2. مهارت‌ها و فرایندها: مانند خواندن، نوشتن تفکر و ارتباط؛
3. ارزش‌ها: مانند اعتقاد به خوبی و بدی، زشتی و زیبایی.
برای طراحی محتوای برنامۀ درسی معنوی در راستای تربیت زمینه‌ساز همواره باید تمامی مسائل‌متربیان را در نظر گرفت؛ مسئله‌ای که اهمیّت آن در تربیت‌معنوی انسان‌ها می‌تواند هم شگفتی بیافریند و هم مخرب باشد. به نظر می‌رسد این مسئله ابعادی گسترده دارد که تمامی عوامل مدرسه را درگیر خواهد کرد و علاوه بر آن، سایر متولیان فرهنگی کشور نیز باید در تحقق این امر بسیج شوند.
هدف اجرای چنین محتوایی، تعالی روح انسانی متربیان از طریق فعالیت‌های مربوط به تزکیه روح است. بنابراین می‌توان گفت در محتوای برنامۀ درسی معنوی زمینه‌ساز باید شاخص‌های زیر در نظر گرفته شود تا به معنویت مورد نظر در راستای تربیت معنوی دست یافت. البته با در نظر گرفتن اصول و معیارهای تعیین محتوا:
1. دیدگاه اسلامی درباره خالق (توحید، ایمان و ارتباطات معنوی)؛
2. آفرینش بشر و هدف او؛ مانند پرستش خدا، جانشین خدا بر زمین بودن، گسترش
اسلام و... ؛
3. ارتباط انسان با خالق؛ یعنی معرفت ربوبی، التزام عملی در برابر خداوند، انجام رفتارهای خوب، پرستش و تضرع به درگاه خداوند؛
4. ارتباط انسان با دیگران که باعث نشر عدالت شود؛ توجه داشتن به زندگی و شأن و مقام انسان، رشد اخلاق (منش) و نشان دادن بردباری دینی؛
5. روابط انسان با محیط، به گونه‌ای که بر نقش انسان به عنوان جانشین خدا تأکید شود و انسان هماهنگ با سایر مخلوقات خداوند کار کند و خداوند را از طریق مخلوقاتش تشخیص دهد یا کشف کند؛
6. رشد خود، به گونه‌ای که زمینه لازم را برای اصلاح خود و کسب تجربه از اشتباهات گذشته فراهم سازد؛
7. سرنوشت و تقدیر انسانی؛ یعنی بالا بردن احساس مسئولیت با ارزیابی نقش خود، درک روز گذشته و روز بعد از آن و دلالت‌های موجود در این روزها؛
8. رشد یک سری از عادات‌اسلامی که به عمل‌اسلامی بینجامد (کشاورز، 1381: 105؛ قاسم‌پور دهاقانی و نصر اصفهانی، 1390: 85).
ج) اجرا و آموزش برنامۀ درسی
هرجا از انتقال محتوای برنامۀ درسی به فراگیران سخن به میان می‌آید، بی‌درنگ بحث آموزش و اجرا به دنبال آن خواهد آمد. بنابراین آموزش یکی از مراحل طراحی برنامۀ درسی است که از مقوله‌های مربوط به معلمان به شمار می‌آید. معنویت مورد نظر اسلام بر نگرش‌ها و حالاتی مبتنی است که حاصل برخی آموزش‌ها، فعالیت‌ها وآداب مذهبی یا مبتنی بر دین است. وقتی صحبت از معنویت می‌شود، باید از بحث تدریس فاصله گرفت و بر آموزش مفاهیم دین و معنویت در عمل نیز متوسل شد؛ زیرا اگر در این مسئله عامل نباشیم، تأثیر آن مخرب خواهد بود.
به نظر می‌رسد بهترین حمایت و کمک به مربی و متربی در فرایند برنامه‌ریزی‌درسی «معنویت» و «زندگی‌معنوی»، طراحی برنامۀ درسی تلفیقی است تا از این طریق، پیوند فطری مورد توجه قرار گیرد؛ به این صورت که در برنامۀ درسی تلفیقی، باید علایق و خواسته‌های دانش‌آموزان منعکس شود؛ یعنی معلمان و دانش‌آموزان در قالب برنامۀ درسی تلفیقی شخصاً به طراحی برنامۀ درسی بپردازند؛ زیرا آنان زمینه‌های آموزشی خود را بهتر از هر کس دیگری درک می‌کنند. ضرورت توجه به بُعد معنوی برنامۀ درسی اقتضا دارد که توجه دادن یادگیرنده به جنبه‌های فوق مادی و دنیوی حیات از جمله ویژگی‌های برجسته برنامه در نظر گرفته شود. این مهم به شیوه‌های گوناگون قابل اجراست. یادآوری حیات اخروی در محتوا، طراحی عکس‌ها، تصاویر و سایر موارد مشابه درباره مراکز و مکان‌های عبادی، معنوی در برنامه و... در تقویت ابعاد معنوی محتوا تأثیر دارند (قاسم‌پور دهاقانی و نصر اصفهانی، 1390: 87). در اجرای رویکرد تربیتی انتظار در کلاس درس دلالت‌های متعددی وجود دارند که در تحقق اهداف‌آرمانی فلسفۀ انتظار باید اعتقاد راسخ به این امر و عامل بودن معلمان مورد توجه جدّی قرار گیرد. اعتقاد به حضرت منجی، اموری مانند امیدبخشی، مراقبت دایمی، انتظار عالی، پاسداری از آیین الهی، مبارزه با انحرافات و تحریفات در عرصۀ دین ایجاد و به طور کلی، نقش یک قطب‌نمای الهی را ایفا می‌کند؛ قطب نمایی که در عصر ناامیدی، دوری از معنویت و سردرگمی انسان معاصر، امکان اتصال به منبع لایزال و الهی نورانیت و هدایت را فراهم می‌سازد (مرزوقی، 1387: 131). در نهایت باید گفت بحث انتظار و مهدویت نباید تنها در دروس دینی و معارف اسلامی آموزش داده شود، بلکه این اصل باید در طرح درس تمامی علوم قابل تدریس تعبیه گردد، به طوری که بتوان یک انسان منتظر و باورمند به فلسفه انتظار تربیت کرد.
د) ارزشیابی برنامۀ درسی معنوی
در برنامۀ درسی، ارزشیابی شامل دو مفهوم اساسی است: «ارزشیابی پیشرفت تحصیلی» و «ارزشیابی برنامۀ درسی». آن‌چه در این‌جا مدنظر است، ارزشیابی برنامۀ درسی است که فرایند بررسی ارزش و شایستگی برنامۀ درسی است (طالبی و همکاران، 1390: 109-110). روش‌های سنجش و ارزشیابی در این برنامۀ درسی، دغدغه‌ای دائمی است؛ چراکه اندازه‌گیری استاندارد شده‌ای در این برنامۀ درسی وجود ندارد. امروزه در مدارسی که معرف چنین فرهنگ برنامۀ درسی هستند، دانش‌آموزان با روش‌های متعددی مورد سنجش قرار می‌گیرند که اکثراً به صورت غیراستاندارد و بیشتر ذهنی هستند تا عینی(پاملا بلوتین، 1389: 147). آن‌چه در ارزشیابی این برنامۀ درسی مدنظر قرار می‌گیرد نیز همین‌گونه خواهد بود.
با توجه به معنویت مورد نظر نگرش‌اسلامی _ که تمرکز اصلی آن بر اصل توحید است _ پاسخ‌گویی در محضر حق، معنای اساسی پاسخ‌گویی را شکل می‌دهد و دستیابی به این نوع پاسخ‌گویی از طریق همراهی با نشان‌گرها و معیارهای معرفی شده در باب معنویت است. به نظر می‌رسد راهبرد اصلی مناسب برای ارزشیابی در برنامۀ درسی معنوی، تلفیق روش‌های مربوط به رویکرد خودسنجی (محاسبه نفس) با الگوهای ارزشیابی معلم‌محور و فرایندمحور به منظور اقدامات اصلاحی موردی برای بهبود فرایند تربیت است. از آن‌جا که فرایندهای تعاملی میان مربی و متربی در ارزشیابی‌تکوینی نیز به منظور اصلاح و تعدیل خودپنداره فراگیران، می‌تواند به تصحیح برداشت‌های متربی کمک کند، بسیار ثمربخش به نظر می‌رسد و در نتیجه می‌تواند مسیر رشد معنوی را به منظور دستیابی به شاخص‌های معنوی هموارتر سازد (قاسم‌پور‌دهاقانی و نصر اصفهانی، 1390: 88). اما باید گفت برنامۀ‌درسی معنوی زمینه‌ساز _ که تجلی انتظار سازنده را یدک می‌کشد _ در خروجی‌های نظام آموزشی بیشتر نمود پیدا خواهد کرد، نه در یک سال و چند سال. آن‌گاه که فرد تربیت یافته در مکتب اسلام با رویکرد تربیتی فلسفه انتظار به جامعه بپیوندد، نتایج چندین ساله نظام تعلیم و تربیت تجلی خواهد یافت.
ارائۀ الگوی پیشنهادی
بنا بر اعتقاد مهرمحمدی (1381) طراحی برنامۀ درسی در دو سطح انجام می‌گیرد؛ ابتدا در سطح عام، عوامل اثرگذار بر برنامۀ درسی شناسایی می‌شود و سپس در سطح خاص و فنی عناصر طرح برنامۀ درسی، مشخص می‌گردند. در سطح عام، طرح یا الگوی برنامۀ درسی از نوع منبع یا منابع اطلاعاتی که برنامه‌ریز انتخاب می‌کند تأثیر می‌پذیرد. الگوی برنامۀ درسی معنوی نیز در سطح عام، متأثر از سه مبانی اولیه طراحی برنامۀ درسی یعنی مبانی فلسفی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی در تربیت زمینه‌ساز است. همان‌گونه که در نتیجه‌گیری سؤال اول پژوهش مطرح شد، مبانی فلسفی ریشه در دیدگاه‌های کل‌گرایانه (فراطبیعت‌نگرانه) دارد. بنا بر اعتقاد مکتبی ما، نظام فلسفی چارچوبی کلی و منسجم از نگاه ما نسبت به عالم هستی (رابطه با خدا)، انسان (رابطه با خویشتن)، دیگران (رابطه با خلق خدا) و طبیعت (رابطه با جهان خلقت) در سایه توجه به عناصر تربیتی تعقل، ایمان، علم و عمل و اخلاق را فراهم می‌سازد که هر یک از این موارد به طور مستقیم برنامۀهای درسی معنوی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مبانی فلسفی، اسلام ناب محمدی(ص) را همواره با این پرسش‌ها روبه‌رو می‌سازد: زندگی خوب(حیات طیّبه) چیست؟ جامعه خوب کدام است؟ دانش مطلوب چیست؟ و ... این جنبه‌های اساسی به مربیان به‌ویژه برنامه‌ریزان درسی، بینشی روشن برای سازمان‌دهی اهداف، محتوا، روش‌ها و فعالیت‌های مدرسه‌‌ای ارائه می‌دهد.
مبانی روان‌شناختی _ که ریشه در نظریات یادگیری جدید و روان‌شناسان تربیتی دارد _ را می‌توان به دو دسته عوامل مؤثر بر یادگیری _ مانند آمادگی، میل و رغبت، یادگیری و تمرین، فعالیت، تجربیات و زمان _ و نظریه‌های یادگیری _ مانند نظریه‌های یادگیری رفتاری، نظریه‌شناختی و نظریه یادگیری‌اجتماعی _ تقسیم کرد. در مبانی روان‌شناختی از نظر اسلام، شخصیت آدمی نظام به هم پیوسته و یک‌پارچه‌ای متشکل از خرده‌نظام‌های شناختی، عاطفی، ایمانی، اخلاقی و تجارب عملکردی انسان است. این خرده‌نظام‌ها در تعامل با یکدیگر بوده و اسباب رشد شخصیت آدمی را فراهم می‌کند. متربی از زمان تولد تا لحظه مرگ در حال تغییر و دگرگونی است و در طول زندگی خود، از مراحل مختلف تغییرات جسمی، شناختی، عقلانی، عاطفی، ایمانی، اخلاقی و عملکردی عبور می‌کند. برنامۀ درسی زمینه‌ساز، باید ضمن لحاظ کردن این تغییرات، فرایند رشد متربی را در ابعاد مختلف تسهیل بخشد.
مبانی جامعه‌شناختی نیز _ که ریشه در دیدگاه‌های جامعه‌شناسان تربیتی اسلام دارد _ حقیقت انسان را روح او دانسته و کمال و جاودانگی آدمی را به کمال و بقای روح مربوط می‌داند که این انسان‌ها در نظام آفرینش از کرامت‌الهی و شأن یکسان برخوردارند. خداوند، انسان را بر فطرت پاک آفریده است و کفر، شرک، نفاق و دیگر رذایل بر اثر نوع برخورد انسان با محیط، انتخاب نادرست و ارتباط غلط او با خود، خدا، خلق و خلقت بر وی عارض می‌شود. در این مبانی، هدف آن خواهد بود که وظایف مربوط به منتظران، مصلحان اجتماعی و عوامل وحدت مسلمین شناسایی و در جامعه فراهم شود.
بنابراین با توجه به سه مبانی اولیه در طراحی برنامۀ درسی، لایۀ اول شکل‌گیری الگوی برنامۀ درسی تربیت زمینه‌ساز مبتنی بر دیدگاه‌ها و نظر فیلسوفان تربیتی اسلام دارد. مبانی اولیه و ضروری به دست آمده، به نوعی مطابقت با سه منبع شناسایی نیاز فرد، جامعه و کارشناسان موضوعات تربیتی دارد. نمودار یک، این سه مبنای اولیه را همراه با مؤلفه‌های آن برای افراد ذی‌نفع به تصویر کشیده است:

مؤلفه‌های تربیت زمینه‌ساز اهداف محتوا نوع درس روش تدریس روش‌های ارزشیابی
توانایی شناخت معرفتی از امام زمان(عج) در یک جامعه منتظر _ درک ضرورت شناخت امام عصر(عج)
_ درک انتظار سازنده و فلسفه آن
_ کسب الگوی عملی و رفتاری یک منتظر واقعی
_ کسب درایت لازم در کنترل عواطف خرافی اصول امام‌شناسی:
_ اصل ایمان
_ اصل غایت‌شناسی
_ اصل الگومداری
_ اصل خودشناسی
_ اصل محبت
_ اصل عقلانیت (تلفیقی)
همه دروس (در تمامی کلاس‌های درس) _ تفحص گروهی
_ بارش فکری
_ بازدید از مراکز زیارتی
_ کارگاهی
_ حل مسئله _ رویکرد خودسنجی
_ فرایند محوری
_ معلم محوری
نتیجه
انسان امروزی در جهان، درگیر بحران‌های گوناگون شده است؛ بحران بی‌هویتی، بحران ارزش‌ها، بحران در انتخاب هدف، بحران در کلیت خویش، بحران در معرفت دینی و دین فهمی، و بالأخره بحران در آیین اخلاق و آداب انسانی. امروز انسان نیازمند فرهنگی است که بتواند بر اساس آن تعادل روانی خویش را _ که برگرفته از ایمان الهی و شوق دینی و احساس عرفانی و تربیت معنوی است _ به دست آورد. برنامه‌های درسی مختلفی در مدارس پیاده شده است، اما تا کنون نتوانسته حالات معنوی دانش‌آموزان را به گونه‌ای شایسته تکمیل نماید و خروجی‌های آموزش و پرورش همیشه مورد انتقاد صاحب‌نظران تعلیم و تربیت بوده و هست. به‌رغم این‌که بُعد مهم وجود انسان، همواره معنویات بوده و در حال حاضر نیزکمتر به این امر در برنامۀ درسی توجه شده است، این برنامه‌ها نیز به جای به‌کارگیری رویکرد کل‌نگر و تلفیقی، بیشتر تک‌بُعدی بوده‌اند که نتوانسته‌اند فرزندان ما را به اهداف عالی(قرب الی الله) رهنمون کنند.
در پژوهش ‌حاضر و پاسخ به پرسش‌های آن، محقق تا حدودی توانسته است به نتایج مورد نظر دست یابد. برنامۀ درسی‌معنوی (زمینه‌ساز) با اهدافی چون شناخت خدا، خود، هم‌نوعان و جهان هستی مبتنی است که نتیجه آن جز تبلور سبک‌زندگی(حیات‌طیّبه) توأم با اصول عشق به خدا و مذهب، عشق به زندگی و طبیعت نیست. بنابراین برنامۀ درسی معنوی، شامل عناصر اهداف، محتوا، اجرای آموزش و ارزشیابی است که بتواند حالات و نگرش‌ها یا به تعبیری نشان‌گرهای معنویت مورد تأیید قرآن را در انسان ایجاد کند و این حالات و نگرش‌ها جز در سایۀ توجه بر فرهنگ انتظار سازنده پدید نخواهد آمد؛ زیرا انسان با برنامۀ مهدوی خواهد توانست به قرب‌الهی نایل آید. برنامۀ درسی معنوی، برنامه‌ای تلفیقی است که هم با علایق و خواسته‌ها و نیازهای فراگیران در ارتباط است و هم مبانی نظری دینی مثل اصول و احکام و آداب دینی را دربر می‌گیرد که در قالب الگو به متخصصان برنامۀ درسی کشور پیشنهاد می‌شود.
راهبردها و راهکارهای اجرایی
به لحاظ اهمیّت مسئلۀ یادشده در نظام تعلیم و تربیتی کشور (به دلایل برخی برون‌دادها)، راهبردها و راهکارهای اجرایی این برنامۀ درسی پیشنهادی نیز شناسایی شده و در ذیل پیشنهاد می‌شود:
1. اقدام‌های لازم برای تبدیل کردن الگوی پیشنهادی به برنامۀ درسی قابل اجرا، باید مطابق با برنامۀ درسی ملی تدوین شده، در راستای آن اقدامات تربیتی لازم نیز منظور گردد تا بتوان با تدوین دستورالعمل‌ها و ضوابط‌اجرایی و فراهم کردن تمهیدات لازم برای اجرای برنامۀ درسی پیشنهادی (برنامۀ درسی تربیت زمینه‌ساز) زندگی متربیان را سرشار از حس مسئولیت و همراه با انتظار سازنده رقم زد.
2. در تدوین مواد آموزشی و متون درسیِ تمامی علوم، اولویت‌های مطرح شده در پژوهش حاضر مدنظر قرار گیرد و در این کتاب‌ها بر انسانی تأکید شود که در جامعه با انسانیّت(معنویت) انسان‌ها سر و کار خواهند داشت، نه بر ضرر و زیان اقتصادی خویش.
3. تربیت زمینه‌ساز به لحاظ اهمیّت تکاملی آن برای انسان در صورتی اثربخش خواهد بود که از روش‌های تربیتی اسلامی استفاده شود و کاربرد آن در مدارس نیاز به زمان بیشتری نسبت به سایر برنامه‌های آموزشی خواهد داشت. بنابراین پیشنهاد می‌شود مدیران مدارس از افرادی با ویژگی‌های منتظران امام زمان(عج) انتخاب شوند؛ زیرا عامل بودن در این برنامۀ درسی، نهایت موفقیت اجرایی را در پی خواهد داشت.
منابع
_ اشعری، زهرا، بررسی مفهوم، اصول و روش‌های تربیت معنوی بر اساس آراء علامه طباطبایی (پایان‌نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش)، تهران، دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، 1387ش.
_ برزویی، محمد، تربیت معنوی در صحیفه سجادیه (پایان‌نامه کارشناسی ارشد، رشته تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی)، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران مرکزی، 1384ش.
_ برنامه درسی ملی، وب‌سایت وزارت آموزش و پرورش، 1391ش.
_ بهشتی، محمد، «روش‌های تربیت معنوی»، دوماه‌نامه اخلاق و تربیت خُلُق، ش14، قم، مؤسسه فرهنگی دارالهدی، آذر و دی 1388ش.
_ بیاری، علی‌اکبر، «بررسی آسیب‌های مهدویت‌گرایی»، فصل‌نامه مشرق موعود، سال دوم، ش7، قم، مؤسسه آینده روشن، پاییز 1387ش.
_ پاملا بلوتین، جوزف و دیگران، فرهنگ‌های برنامۀ درسی (نظریه‌ها)، ترجمه: محمود مهرمحمدی و دیگران، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، 1389ش.
_ جمعی از نویسندگان، تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر: گفت‌وگوها، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388ش.
_ چراغ‌چشم، عباس، «آسیب‌شناسی تربیت دینی در مدارس»، کتاب نقد، ش42، 1386ش.
_ حسین‌زاده، معصومه، تربیت معنوی کودک (پایان‌‌نامه)، مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان، نسخه الکترونیک: http://www.hozehkh.com/Theses ، 1387ش.
_ دهقان، اکبر، تربیت معنوی و عقلانی انسانی از دیدگاه قرآن کریم (پایان‌نامه کارشناسی ارشد رشته الهیات و معارف اسلامی)، قم، مرکز تربیت مدرس دانشگاه قم، 1371ش.
_ زارعان، محمدجواد، «تربیت دینی و لیبرال»، فصل‌نامه معرفت، ش1، صص 31-22، 1379ش.
_ سلحشوری، احمد، «حدود و ثغور تربیت اخلاقی، تربیت معنوی و تربیت دینی»، فصل‌نامۀ علمی _ پژوهشی رهیافتی‌نو در مدیریت آموزشی، سال دوم، ش2، تابستان 1390ش.
_ سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، آذر 1390ش.
_ طالبی، سعید؛ سعید مظلومیان؛ محمدحسن صیف، اصول برنامه‌ریزی درسی، تهران، دانشگاه پیام نور، چاپ سوم، 1390ش.
_ قاسم‌پور دهاقانی، علی؛ احمدرضا نصر اصفهانی، «رویکرد معنوی و برنامه‌ریزی درسی»، فصل‌نامه پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، سال نوزدهم، ش13، تهران، دانشگاه امام حسین(ع)، زمستان 1390ش.
_ قاسم‌پور دهاقانی، علی؛ سید ابراهیم جعفری، «سازواری‌ها و ناسازواری‌های تلقین در تربیت دینی»، دوفصل‌نامۀ علمی _ پژوهشی تربیت اسلامی، سال چهارم، ش۸، بهار و تابستان 1388ش.
_ کشاورز، سوسن، «اسلامی‌کردن برنامۀ آموزشی و تحصیلی»، مجلۀ حوزه و دانشگاه، سال‌هشتم، ش32، پاییز 1381ش.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه و شرح: سید جواد مصطفوی، تهران، کتاب‌فروشی علمیه اسلامیه، چاپ اول، بی‌تا.
_ محمدی‌منفرد، بهروز، «معنای زندگی، نیهیلیسم و اندیشه مهدویت»، فصل‌نامه مشرق موعود، سال دوم، ش7، پاییز 1387ش.
_ مرزوقی، رحمت‌الله، «سیمای مهدویت در برنامه‌های آموزشی مدارس؛ رویکردی به فلسفۀ تربیتی انتظار»، دوفصل‌نامۀ علمی _ پژوهشی تربیت اسلامی، سال سوم، ش7، پاییز و زمستان 1387ش.
_ مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی(عج)، قم، انتشارات نسل جوان، 1384ش.
_ ملکی، حسن، برنامه‌ریزی درسی راهنمای عمل، مشهد، نشر پیام اندیشه، 1382ش.
_  مبانی برنامه‌ریزی درسی آموزش و متوسطه، تهران، انتشارات سمت، ویرایش اول، چاپ نهم، 1389ش.
_ مهرمحمدی، محمود، برنامۀ درسی، نظرگاه‌ها، رویکردها و چشم‌اندازها، مشهد، به‌نشر، 1381ش.
_ نوروزی، رضاعلی؛ راضیه بدیعیان، «الگوی روابط انسانی در تربیت دینی با تأکید بر سیرۀ امام حسین(ع)»، فصل‌نامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، پیاپی33، زمستان 1388ش.
_ Bertrand, Y. , Contemporary Theories and Practice in Education.Madison, Wisconsin: Magna Publications, Inc, 1995.
_ Hand, M., «the Meaning of Spiritual Education», Oxford Review of Education: Vol. 29, No .3, 2003.
_ Meehan, C. , «Promoting Spiritual Development in the Curriculum». Pastoral Care in Education: An International Journal of Personal, Social and Emotional Development, 20:1, 16-24, 2002

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.